حمیدرضا شکارسری با نگاهی به نکات مثبت سرقت ادبی، میگوید میشود از همین شاعران جوانی که امروزه تقلید یا به عبارتی سرقت میکنند، انتظار به وجود آمدن ستارههایی را در عالم ادبیات داشت.
درباره سرقت ادبی و وضعیت رسیدگی به آن اظهار کرد: مثل هر چیز دیگری ما باید با شاخصها و معیارهای علمی به قضیه نزدیک شویم، یعنی به عبارت دیگر کسی که میخواهد در زمینه سرقت ادبی تحقیق و پژوهشی داشته باشد، ابتدا باید کلمات کلیدی این تحقیق و پژوهش در ذهن او باشد؛ مفاهیمی مثل تاثیر پذیرفتن، تقلید کردن، توارد و سرقت. ما باید بین اینها تفاوت قائل شویم که خوشبختانه در ادبیات و در سنت ادبی ما برای اینها تعریف وجود دارد.
او در ادامه گفت: لذا معتقدم پژوهش در این زمینه هنوز پژوهش دقیقی نیست؛چون پژوهشی نداشتهایم که براساس این تعاریف ثبتشده و علمی به سراغ این قضیه برود. مسئله دوم این است که این سرقت ادبی یک مسئله تازه و جدید نیست و قدمت آن به اندازه خود ادبیات است. نکته اینجا است که در واقع در روزگار ما کمیت این قضیه بالا رفته، تعدادش بیشتر شده و این اتفاق به لحاظ کمی وسیعتر و گستردهتر میافتد.
شکارسری سپس با اشاره به عواملی که باعث وسعت سرقت ادبی میشوند بیان کرد: به گمان من هرچقدر که از دوران پیشامدرن، یعنی دورانی که صنعت چاپ وجود نداشته به سمت دوران مدرن نزدیک میشویم، یعنی دوران حضور چاپ و دوران رونق گرفتن چاپ کتاب و نشریات و طی دهههای گذشته، رونق گرفتن فضای مجازی، طبعا زمینه برای این مسئله چه به لحاظ توارد، چه به لحاظ تقلید و تاثیر و چه به لحاظ سرقت ادبی مساعدتر و فراهمتر میشود.
این شاعر سرقت ادبی را اجتنابناپذیر دانست و گفت: اگر چه باید به این قضیه به عنوان یک نقطه آسیبشناسانه در فضای ادبی امروز نگاه کرد اما باید گفت که اجتنابناپذیر هم هست. اگر شما در گذشته برای انتشار کتابتان و برای به سمع و نظر رساندن شعرتان باید مراحل و مسیر طولانیای را طی میکردید تا منتشر شود و دیگران آن را بخوانند، آن هم در عرض منطقه یا کشور، امروزه اما با چند دکمه میتوانید شعرتان را به دنیا بشناسانید و همه آن را بخوانند. امروزه تکثر بیش از حدی وجود دارد. در گذشته این تعداد شعر و این تعداد شاعر و منتقد ادبی وجود نداشت. وقتی در این زمینه دچار این تکثر بیکران میشویم، زمینه سرقت ادبی هم به وجود میآید.
حمیدرضا شکارسری افزود: برای اینکه همیشه نگاهمان به سرقت ادبی ناامیدانه و یاسآور نباشد، باید بگویم شاعران جوان همیشه با این مسائل کارشان را شروع میکنند؛ بر روی همیشه تاکید دارم. یعنی شاعر جوان خواه ناخواه وقتی کارش را شروع میکند، یا تحت تاثیر کسی است یا از کسی تقلید و یا از کسی سرقت میکند. چه بسا در فضای متکثر امروزی از همین شاعران جوانی که امروزه تقلید یا به عبارتی سرقت میکنند بشود انتظار به وجود آمدن ستارههایی را در عالم ادبیات داشت. شاعران جوان همیشه از این شیوهها استفاده یا سوءاستفاده میکنند چون هیچکس خلقالساعه شاعر نمیشود و به سنت ادبی پیش از خودش تکیه میکند. بنابراین خواه ناخواه این مسائل وجود دارد و باید با آن مدارا کرد؛ نمیشود کاملا آن را برطرف کرد. حالت آرمانگرایانه یا رویاگونهای است که بگوییم به جایی برسیم که سرقت ادبی، توارد و .. نداشته باشیم. از سمت دیگر باید به نکات مثبت آن هم نگاه کرد، شاعران جوان ممکن است از این طریق کارشان را شروع کنند.
این شاعر همچنین در پاسخ به سوالی درباره سرقت از آثارش بیان کرد: من چون در جشنوارهها و کنگرههای ادبی کار داوری کردهام، گاهی شعر خودم را در میان کارها دیده و داوری کردهام. حتی گزیدههایی از شعرهایم را دیدهام که به نام کس دیگری منتشر شده بود. اما سن آدم که از حدی بالاتر میرود یک مقدار ناگیرایی پیدا میکند و سِر میشود. من هم سِر شدهام و دیگر برایم مهم نیست. معتقدم ادبیات آنقدر بیرحم است و الکی که برای شعرها گرفته آنقدر دانهریز است که فقط خالصها از آن رد میشوند. برای همین خیلی هراس ندارم از اینکه شعرم به نام کس دیگری منتشر شود. ادبیات خیلی بیرحم است و مطمئنم که فقط اصیلها را حفظ میکند و غیراصیلها را به فراموشی میسپارد.
منبع: ایسنا