با محسن انشایی به بهانه‌ی انتشار رمان «نشد»:

از تونل شعر به تونل داستان

کد خبر :‌ 160
کد خبر :‌ 160

اختصاصی ترنم شعر/ محسن انشایی شاعر غزلسرایی که بیش از بیست و دوسال است در حال و هوای شعر نفس می‌کشد، حالا با انتشار رمان «نشد» وارد فضای داستان‌نویسی شده است. با ایشان به گفت و گو نشستیم و از رمان جدیدش پرسیدیم:


از تصمیم برای نوشتن و شروع رمان «نشد» بگویید؟ 
تقریبا شش سال، پرداختن به این موضوع و پرورش آن زمان برد و بعد از این‌مدت به جمع‌بندی رسیدم تا ببینم از کجا می‌خواهم شروع کنم و به کجا برسم. در واقع یک نوع خودنویسی و اتوبیوگرافی است که پرداخت‌های داستانی هم دارد و فکر می‌کنم باید آن را می‌نوشتم.


ژانر داستان عاشقانه می‌ماند یا وارد موضوعات دیگر می‌شود؟
 از عشق شروع می‌شود و در فصل‌های بعد به دغدغه‌های دیگری می‌رسد.


تصمیم‌تان برای شیوه انتشار رمان چیست؟ 
فصل اول  و شاید فصل دوم را در کانال تلگرامی‌ام منتشر می‌کنم و باتوجه به بازخورد مخاطب، تصمیم می‌گیرم که این رمان به‌چاپ برسد یا خیر. باتوجه به هزینه کاغذ، قیمت این کتاب زیاد می‌شد و باتوجه به قدرت‌خرید مردم، کتاب‌های گران به‌فروش نمی‌رسند. برای من مهم‌تر از جنبه‌ی اقتصادی و نظر مخاطب، این است که چیزی که ارزش چاپ دارد، به‌صورت کتاب کاغذی منتشر شود. 

آیا شروع داستان نویسی شما روی جنبه ی شاعری تان تاثیر نمی گذارد؟ 
بعید می‌دانم. فارغ از شعرسرودن و داستان‌نویسی، کار من  ساخت و ساز تونل است و اگر قرار بود چیزی به شاعربودن من لطمه بزند، این  شغل سخت بود. داستان‌نویسی و شعر در رمان من باهم عجین‌اند و حتی ممکن است این دو در نقش مکمل یک‌دیگر، به شرح داستان من هم کمک کنند.


دلیل روی‌آوردن‌تان به داستان چه بود؟ آیا زبان شعر را کافی نمی‌دانستید؟
من قسمت زیادی از شعرهایم را  باتوجه به این داستان سروده‌ام و برخورد من با این حادثه عاطفی درنهایت به شعر گره خورده و دو مجموعه‌ی غزل «یک استکان تکان» و «چهره اصلی» ثمره‌ی آن اتفاق است. این داستان را نمی‌توانستم به زبان شعر بنویسم چرا که جزئیاتی دارد و با شعر سازگار نیست. 


چرا در اولین اثر داستانی‌، تجربه شخصی خودتان را نوشتید؟ 
این به ذهن هر آدم و دغدغه‌های او برمی‌گردد. اگر در شعرهای من کنکاش کنید می‌بینید که خودنویسی‌اند.من خیلی نتوانستم از داستان زندگی دیگران یا رویاپردازی برای نوشتن شعر استفاده کنم. من آرزوها، دغدغه‌ها و اتفاقات زندگی خودم را شعرهایم نوشته‌ام. خیلی اهل این نیستم که در ذهنم تخیل کنم و داستان بپردازم.


معمولا چه کتاب‌هایی می‌خوانید و  بیشتر از کدام نویسنده؟ 
کتاب‌های  زیادی می‌خوانم به‌ویژه رمان ایرانی و ادبیات جهان؛ اما به نویسنده‌ی خاصی وابسته نیستم. آخرین کتابی که خوانده‌‌ام لایم‌لایت از چارلی چاپلین بود. از جلال آل احمد، سیمین دانشور، هاروکی موراکامی  را زیاد خواندم. 


در داستان‌نویسی از کسی تاثیر گرفته‌اید؟
بعید می‌دانم. چیزی که شما می‌خوانید خیلی ابتدایی‌ است در نوشتار و ممکن  است هرکسی بتواند آن را بنویسد؛ اما پیرنگ این داستان شخصی‌ست و فکر نمی‌کنم از نویسنده یا کتابی تاثیر گرفته باشد. 


اگر به‌عنوان نویسنده برای مخاطبانتان پذیرفته نشدید؛ این مسیر را ادامه می‌دهید یا به شعر برمی‌گردید؟
من همین حالا حدود بیست و دوسال است که شعر می‌گویم اما نمی‌دانم مخاطب مرا به عنوان شاعر پذیرفته یا نه! من هروقت بخواهم، می‌نویسم و کاری را که احساس کنم باید انجام دهم، انجام می‌دهم و زیاد به دیگر جنبه‌هایش فکر نمی‌کنم.

خبرنگار: هانیه شالباف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟