اختصاصی ترنم شعر/ او را با نوع خوانش شعرش می شناسند. اشعاری اجتماعی که همیشه مخاطب را به فکر فرو می برد. دو کتاب «نامیر» و «آل» او با اقبال نسبتا خوبی مواجه شد و او را بیش از پیش به جمع ترانه سرایان شناساند. با امید روزبه به گفتگو نشستیم تا از خودش بگوید؛
از اینکه عنوان شاعر جشنوارهای را به شما نسبت دادند ناراحت نمیشوید؟
من سی ساله ام و دوره اول جایزه افشین یداللهی آخرین جشنواره ای است که در آن شرکت کرده و برنده شدم. قبل از آن هم جشنواره نیاوران بود. این نوع تعاریف زشت و بی ارزش و حاشیه ای ادبیات ماست. اگر کنگره ای بود که نفع خاصی برایم داشت یا مخالف عقیده ام بود و مجبور بودم برای آن جشنواره شعر بنویسم، این برچسب ها درست بود. اصلا چه ایرادی دارد؟ من همیشه با اعتقادم جلو رفتم. نزدیک به یکسال است که از فضای شعر فاصله گرفتم. فضای ادبیات ما منفعت طلبی، رفاقت و بازی است. حتی بزرگترهایمان هم موج سوار و دنبال فالوور هستند. من دوست ندارم به هر قیمتی کار کنم.
هیچ جشنواره ای نبوده که به خاطر آن شعر بنویسید؟
سال 94 جشنواره قطار بود که برایش نوشتم. جشنواره یار و یادگار به پیشنهاد یکی از دوستان و به خاطر علاقه قلبی ام به سید احمد خمینی بانی این جایزه، در آن شرکت کرده و شعر نوشتم. فقط برای این دو جشنواره و دیگر هیچ.
بسیاری شما را ترانه سرا نمی دانند و از شما با عنوان محاوره نویس یاد می کنند. چقدر این مساله را قبول دارید؟
واقعا نمی دانم. درگیر اسم ها نیستم. مهم اتفاق است. ترانه وابستگی بیشتری به موسیقی دارد. خیلی از ترانه های خاطره انگیز ما هستند که وقتی ملودی را از آن ها بگیریم با یک شعر ساده روبرو می شویم. در مارکت موسیقی به جز 99 درصد تعدادی ترانه سرا هستند که در فضاهای غیرتکراری و متفاوت می نویسند.
چرا بیش از 90 درصد ترانه های شما قابلیت اجرا ندارند؟ کما اینکه خوانش شما در جلسات شعر به شکلی است که شعر در ذهن مخاطب باقی می ماند.
ترانه سرایی بسیار سخت است. کار ما به نوعی پیشنهاد به موسیقی بود. زمان شروع کار ما، مردم با اصطلاح شعر محاوره آشنایی نداشتند. شعر ما محاوره است و دغدغه ای برای اجرا ندارد. همیشه در دوراهی اجرا و شعریت، شعریت را انتخاب می کند. این جریان به قدری موفق شد که سال 92 جشنواره شعر فجر، با عنوان شعر شکسته یاد شد و کمی رسمیت پیدا کرد. امروز از هر پنج نفر، چهار نفر فکر می کنند که شعر محاوره می نویسند اما اصلا اینگونه نیست، چون المان های مخصوص به خود را دارد.
چه المان هایی؟
توضیح دادن آن سخت است. چیزی است که در خودش اتفاق می افتد و به کلمات قلنبه سلنبه وابسته نیست. به فضای غیر اجرایی وابسته است. من همیشه سعی کردم تولید کنم تا تئوری ارائه دهم. فضای جدی دارد. هرچند که ترانه هایی داریم که به شعر نزدیک بودند. ترانه های حسین صفا، حسین غیاثی و روزبه بمانی از این دست هستند و نبود این چند نفر وضعیت ترانه را بسیار اسفبار می کرد. هرچند که شاعر و شعر را از یکدیگر جدا نمی دانم.
جایی گفته بودید، برخی از شاعران فضای موسیقی را انحصاری کرده اند. کمی در خصوص این جمله توضیح دهید؟
تعریف تیم ورک عوض شده. شایسته سالاری در ادبیات و جامعه از بین رفته است. این فقط یک کلمه ساده نیست. اگر معتقدم فلان شاعر خوب است، وظیفه دارم او را معرفی کنم. به خودم ایمان دارم. پس شاعر و شعر خوب را معرفی می کنم. قرار نیست کسی جای دیگری را بگیرد. حق پیروز است.
چه چیزی در شعر تا این حد خاطرتان را مکدر کرده است؟
افزایش اپراتورهای شعر. کسی به ذات شاعر نیست که اگر هم باشد روح خود را لکه دار کرده است. شاعر باید ایدهآلیستتر از بقیه باشد، اما نیست. همین باعث فضای کثیف ادبیات و به دنبال آن موسیقی شده است. چرا به سکوت کردن عادت کردیم؟ چرا نفع سکوت کردن بیشتر شده است؟
جایگاه ترانه های اجتماعی کجا و در چه سطحی است؟
متاسفانه جایگاه کمرنگی دارد و به چند شعار محدود شده است. حال در قالب ترانه یا شعر محاوره
چرا از اولین ناشری که کتابتان را چاپ کرد ناراضی بودید؟
چون شبیه حرف هایشان نبودند. حتی کتابم را نیز از آنها نگرفتم. چون از شعرم رد میشوم و این کتاب است که راه خود را پیدا می کند. از ناشر دومم نیز ناراضی بودم.
تاثیر «عصر شعر و ترانه» و «خانه ترانه» را در پیشرفت شعری خود چطور می بینید؟
خیلی زیاد. من از این دو جلسه معتبر و استاد کاکایی و مرحوم یدالهی بسیار آموختم. البته چنین جلسات معتبری به کسی که خمیر مایه شاعری داشته باشد بسیار کمک می کند.
از افشین یدالهی و خانه ترانه بگویید.
من سال 91 وارد خانه ترانه شدم و جدیت دکتر یدالهی برایم عجیب و جالب بود. هیجانی که چهارشنبه شب ها داشتم جزو حس هایی است که کمتر تجربه کردم.
هیچ وقت نخواستید خود را در قالبهای دیگری بیازمایید؟
من همیشه علاقه عجیبی به موسیقی داشتم و در ناخودآگاهم تاثیر داشت. زبان محاوره پتانسیل بیشتری برای پرداختن به شعر داشت و انتخابم شد. با این حال غزل هم مینویسم و بیشتر شعر محاوره را مد نظر دارم.
ترانه سراهایی که به آن ها علاقمند هستید و تاثیر بیشتری گرفتید را نام ببرید.
خیلی اهل الگو برداری نیستم. به حس اشعار تکیه می کنم. اما ترانه سرایان مورد علاقه ام، روزبه بمانی، حسین صفا و حسین غیاثی است. سعی میکنم لذت اشعار را درک کنم. مثل لذتی که در اشعار سایه و شهریار وجود دارد. نوعی عاطفه واقعی که برایم قابل درک و ملموس باشد. همیشه دوست داشتم شعرم عاطفه مند باشد.
دوست داشتید کدام شعر از کدام شاعر برای شما بود؟
شعر شاه مقصود حسین صفا.
ترانه های اجرا شده ندارید؟
چند ترانه بود که لحظه های آخر به سرانجام نرسید. شاید اگر من هم مثل بسیاری دیگر، به دنبال منفعت ها و حاشیه ها بودم امروز جایگاه متفاوتتری داشتم.
ترنم شعر؟
امیدوارم ضمن حفظ شرافت بسیار موفق باشید.
عکاس: حیدر طاقتی