با حضور کارشناسان موسیقی کشور؛

چهارمین نشست تخصصی عطف برگزار شد

کد خبر :‌ 447
کد خبر :‌ 447

چهارمین نشست تخصصی عطف از سری نشست های کانون ادبی زمستان برگزار شد.

چهارمین جلسه و نشست عطف با بررسی موضوعاتی از قبیل نقش صنف و تهیه کنندگان در موسیقی امروز ایران برگزار شد.

در ابتدای این جلسه سجاد عزیزی آرام ، دبیر و مدیر مسئول کانون ادبی زمستان اشاره ای به مواردی که در جلسات گذشته مطرح گردید داشت.

وی گفت: در جلسات قبل این نتیجه حاصل شد که وجود خواننده های مختلف و آنکه افراد خود انتخاب کنند به چه موسیقی و خواننده ای گوش کنند بلامانع است ولیکن نباید شرایط به گونه ای باشد که تنها برخی از خوانندگان که بعضا در حوزه موسیقی چندان قوی نیستند حمایت شوند و بتوانند کنسرت برگزار کنند.

وی افزود: در جلسه امروز عطف این موضوع بررسی می گردد که چرا از همه سبک های موسیقی: موسیقی ایرانی، پاپ کلاسیک، موسیقی سالم و شعر محور و موسیقی که شنیدن آن لذت بخش است حمایت نمی شود و بالعکس چرا موسسه های فرهنگی، از افرادی که حتی غالب اهالی موسیقی و شعر با سبک و سیاق آنها مشکل دارند حمایت می کنند؟!

در بخش اول حمید ناصحی در این خصوص صحبت های خود را ارائه داشت و بیان کرد که: در یک نظام اقتصادی که دچار بحران ها و مشکلات فراوان است از یک کارورز اقتصادی در حوزه فرهنگ انتظار عملکرد درست و مطلوب نمی­رود و اگر بهترین و سالم ترین تهیه کنندگان نیز در یک سیستم غلط وارد شوند بدیهی است که عملکرد خروجی نیز غلط باشد. نتیجه آنکه مشکل نه تنها تهیه کنندگان بلکه ساختار غلط است و با توجه به ساختار موجود افراد باید حقوق خود را مطالبه کنند.

نکته دیگر که آقای ناصحی در این جلسه در سخنان خود بیان داشتند ، رعایت حق کپی_رایت بود. ایشان خاطر نشان کردند که اگر نوازندگان ، تنظیم کنندگان ، ترانه سرایان و سایر افرادی که در تهیه موسیقی نقش دارند به حقوق خود دست یابند و دغدغه ای نداشته باشند، قطعا موسیقی خوب تولید و ارائه و معرفی می شود. ولیکن موسیقی خوب نیز به تنهایی دغدغه ما نیست زیرا ذائقه مردم با توجه به مشکلات مالی و رانت و… تغییر کرده است.

ایشان خاطر نشان کردند که اگر تهیه کنندگان ما در حوزه موسیقی باید مشاورانی کاردان در همه زمینه های موسیقی داشته باشند که تمام پله هایی را که آن تهیه کننده باید در مسیر پیش رو طی کند پیش بینی نمایند.

تهیه کنندگان باید بدانند مارکت ما چه نوع موسیقی را طلب می کند و با توجه به آنکه اگر موسیقی خارج از این مارکت باشد مخاطب به آن گوش نمی کند ، سعی کنند موسیقی فاخر را نیز در کنار موسیقی هایی که در مارکت خود ارائه می دهند به مخاطب معرفی کنند تا این کارها نیز شنیده شوند و کم کم ذائقه افراد تغییر کند.

ایشان در انتهای سخنان خود بیان داشتند که ما باید در یک نظام صنفی چه در حوزه شعر و ترانه و چه در حوزه موسیقی به مطالبه حقوق خود برآییم.

عزیزی آرام پیرو صحبت های آقای ناصحی در خصوص اصناف بیان داشت که متاسفانه شعر و ترانه صنف ندارد اما موسیقی دارد. موسیقی دو متولی مردمی دارد یکی خانه موسیقی و دیگری انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران ولی در این انجمن صنفی جز آنکه هر ساله کارت های عضویت تمدید می گردد هیچ اتفاق دیگری حتی در حد نشست ساده اهالی موسیقی رخ نمی دهد.

در بخش دوم سخنرانی این جلسه آقای عبدالجبار کاکایی گفت که ما در جامعه با پدیده ای به نام هنر عامه پسند مواجه هستیم و هنر عامه پسند مورد نفرت جامعه نخبه ای و روشنفکری نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان است و اصطلاح گورگازنشینی نوعی پاسخ متولیان هنر عامه پسند به نخبگان و روشنفکران است.

وی بیان داشت که تعریف هنر عامه پسند یکی از مخلوقات جهان جدید است و جامعه نخبگان ما متوجه آن شده است که هنر عامه پسند نوعی ستیزه گری جسته و گریخته با نظام های فاشیستی است.
وی بیان داشت که موسیقی مارکتی ما در حوزه پاپ نیز نوعی ستیز اخلاقی را در بر دارد و در کنار عرفان مسائل اجتماعی را بیان می کند تا از آن حلاوت رسمی که از عرفان در رسانه ها مطرح می گردد بکاهد و روشنفکران ما گمان می کنند که در جهت بهبود شرایط عمومی جامعه ستیزه گر هستند و باید با دقت بیشتری به هنر عامه پسند نگاه کنند.

ایشان بیان داشتند موسیقی منحصر به آگاهی نیست بلکه کمال سنج جامعه است و آنچه تولید میشود شاهد و گواهی بر وضعیت کشور است.

در جنبش روشن گری اسلامی که بیش از ۱۵۰ سال سابقه دارد و علامه اقبال و سید جمال اسد آبادی متولیان آن بودند هیچ برنامه اقتصادی جز حرکت در لایه های سیاسی نداشته است و موسیقی ما نیز مبتلا به این موضوع بوده است.

کاکایی اظهار داشت که بارها در خصوص آنکه چرا مدیران موسسات از موسیقی خوبی که مقام جمال شناسی و زیبایی شناسی هنر را هدف گیری کرده و قصد آن انتقال هنر به چند نسل است حمایت نمی کنند و گاهی حتی با خوانندگانی که اقبال به آنها روی کرده و مدام بر روی استیج ظاهر میشوند گفت و گوهایی داشته است و این خوانندگان بعضا خود مطرح کرده اند که می دانند تاریخ مصرف گوش دادن به موسیقی آنها بسیار کوتاه مدت است و خود نیز از این موضوع ناراحت هستند ولی بیان می کنند که طبق قرار دادها، اصرار مدیران شرکت ها و… مجبور به ادامه همکاری هستند. به مدیران شرکت ها نیز گفته شد که‌ با حمایت از کارهای فاخر زکات درآمدهای کلان خود را بپردازند. ولیکن خوی رقابت در بازار آزاد و نظام شبه سرمایه داری این امکان را فراهم نمی‌سازد.

عزیزی آرام در ادامه در خصوص اصناف بیان داشت که باید صنف در درجه اول به وظایف اولیه خود از جمله شناخت شاعران و ترانه سرایان و همچنین موزیسین ها و آهنگ سازان و تنظیم کنندگان واقف باشد و از همه آنها برای همکاری دعوت به عمل آورد تا بتوان پس از آن از صنف مطالبه گری داشت و از صنف بخواهیم که مطالبات ما را به گوش مسئولین برساند.

وی بیان داشت مادامی که یک انجمن صنفی درست وجود ندارد نمی توان از تهیه کننده ای که سرمایه مالی خود را صرف می کند انتظار کار فاخر داشت چون این کار فاخر را باید انجمن صنفی تعریف نماید.

در این جلسه آقای کیوان فرزین نیز بیان داشتند که مشکل اولیه به خود ما بر می گردد زیرا تفکر صنفی در جامعه موسیقی ما ضعیف است و به تبع آن نهاد صنفی که از این جامعه برمی آید نیز ضعیف خواهد بود. وی اولین شرط موفقیت یک نهاد صنفی را جامعه فعال مدنی دانست.

فرزین اظهار داشت که برخی از موزیسین های ما امروز به منفعت شخصی و کوتاه مدت فکر می کنند و برای رسیدن به منافع جمعی که مستلزم زمان طولانی تر است فکر نمی کنند.

ما در ظاهر دو نهاد صنفی داریم ولی این دو نهاد هیچ بیلان کاری صنفی ندارند. خانه موسیقی به واسطه آنکه به بدنه ی وزارت ارشاد نزدیک تر است در سال هایی که تشکیل گردید و ارتباط بخش دولتی با هنرمندان توانست به واسطه حضور این افراد که با حسن نیت به این خانه پیوسته بودند افراد دیگر را به خود جذب کند ولی در عمل شاهد هیج نتیجه مثبتی نبودیم و عکس العمل ها در حد حرف و شعار باقی ماندند. البته در انجمن صنفی ما حتی شاهد صحبت هم نبودیم زیرا بیشتر در مُحاق بوده و از جامعه موسیقی نیز دورتر بوده است.

وی بیان کرد وقتی منافع چند گروه باهم گره میخورند و یا به واسطه مسائل مادی بهم مرتبط می‌شوند طبیعی است که در برخی موارد از منافع خود و یا اعضای صنف خود چشم پوشی می‌کنند کما اینکه دیده شده است حقوق موسیقی پایمال شده ولی به دلیل حفظ منافع سکوت گردیده است.

همه این موارد نشان دهنده آن است که ما معنای صنف و کار صنفی را نمی­دانیم. باید ما به عنوان پایه و اساس جامعه صنفی این موارد رو ابتدا در خود اصلاح نماییم.

در بخش بعد آقای امین هنرجو مشکل اصلی را نداشتن خودباوری و ناامیدی در تمامی اقشار و اصناف جامعه بالاخص شاعران و ترانه سرایان و موسیقی دانان  مطرح کردند.

هنرجو گفت در دهه های گذشته این دیدگاه وجود داشت که افراد باید یک شغل داشته باشند و در کنار شغل خود به فعالیت موسیقی بپردازند و موسیقی شغل محسوب نمی‌گردد که بخواهیم انجمن صنفی هم داشته باشد، حال آنکه دیگر بدین گونه نیست. ما هیچ نشستی نداریم که در آن همه اهالی موسیقی گردهم آیند و بدانند که مطالبات آنان پیگیری می‌شود‌.

 ما باید به گونه ای رفتار کنیم که خانه موسیقی به واسطه دولتی بودن و بودجه ای که دریافت می کند بخشی از این مطالبات را پیگیری نماید.

ما می‌توانیم با صرف وقت در انجمن صنفی فعالیت های مفیدی از جمله جذب اساتید و دادن عضویت های افتخاری به افراد را داشته باشیم و از این جلسات و نشست ها فرای صحبت اتفاق های عملی را نیز در بر داشته باشد.

سید حسن متولیان نیز در چهارمین  جلسه و نشست عطف بیان کرد که در وهله اول ما باید ابتدا تعریف صنف و کارکردهای آن را بدانیم و بدانیم چه مزایایی برای ما ایجاد میکند و چه سرویس هایی می تواند به ما بدهد و متقابلا ما هنرمندان چه وظایفی در قبال صنف داریم زیرا زمانی که ما به حقوق خود آگاه باشیم اگر صنف در مقابل یک مطلب بایستد ما نیز می­دانیم که مکلف هستیم بمانیم و حقوق خود را مطالبه کنیم.

و مطلب دیگر که مجددا ایشان در این جلسه ذکر کردند احترام به حقوق همدیگر و به فکر همدیگر بودن ، است. وی در این خصوص بیان کرد که اگر ما مشاهده می کنیم حتی به نفع منافع خودمان حق فلان موزیسین پایمال می­شود باید مقابل آن بایستیم زیرا باید تمام چرخه سالم و سلامت بماند.

متولیان اظهار داشت که اگر ما حقوق و وظایف خود را بدانیم دیگر شاهد رفتارهای هیجان زده نخواهیم بود و همه در پی آن خواهیم بود که خدمت رسان باشیم و این خدمت نام و نشانی در پی نخواهد داشت ولیکن یک هم آوایی بین هنرمندان خواهد بود.

جناب آقای حمید ناصحی نیز به عنوان پیشنهاد مطرح کردند که چون کنسرت گزاری در کشور ما درآمدزا است ما می توانیم بخواهیم که بخشی از این پول را فارغ از آنکه چه قراردادی بین آهنگساز ، نوازنده ، خواننده و ترانه سرا وجود دارد در یک صندوق جمع آوری شود تا ما از طریق صنف آن را بین مولفین کنسرت تقسیم کنیم.

در ادامه صحبت ها آقای داوود رحت الهی گفتند متاسفانه ما شاهد آن هستیم که تهیه کنندگان در تلاش اند که آن مبلغ یک تا پنج میلیونی را نیز به ترانه سرا ندهند و به همین دلیل از ترانه سراهای گمنام ترانه می گیرند و یا گاها به خود آهنگساز یا خواننده می‌گویند با الهام از ترانه های دیگر ترانه جدید را نیز بنویسید.

وی بیان داشت، تا زمانی که تمامی قدرت در دست تهیه کننده است، سالن در دست اوست، ضائقه مارکت در دست اوست و هر خواننده ای را که می­خواهد بالای استیج می برد و ما صنفی هم برای دفاع از حقوق خود نداریم ، شاهد آن خواهیم بود که چند تراک موسیقی فاخر که عنوان مثال از کارهای آقای کاکایی یا آقای متولیان و… است نیز دیگر منتشر نخواهد شد زیرا به نفع اقتصاد تهیه کننده نیست.
حال اگر مانند سایر کشورها به ترانه سرا برای هر بار اجرای ترانه بر روی استیج پول داده شود دیگر شاهد این موضوع نخواهیم بود.

محمدرضا عیوضی در این جلسه مطرح کرد که ما باید در جامعه خود شاهد انسجام فرهنگی باشیم زیرا انسجام فرهنگی است که باعث روشنفکری می گردد‌.

ما در جهان سوم تحت تاثیر مسائل سیاسی و اقتصاد جهانی هستیم و به دلیل مشکلات اقتصادی و اینکه پول و سرمایه در دست تهیه کننده است نمی­توان به انسجام فرهنگی مطلوب دست یافت.

او در صحبت های خود گفت که به عنوان مثال انسجام فرهنگی را فردوسی با شاهنامه خود ایجاد کرد و مردم را علیه یک ناآگاهی عمومی متحد ساخت. ما نیز باید به دانشی برسیم که یک ایرانی فرهنگ خاص خود را دارد و براساس آن پیش رویم.

عیوضی گفت وقتی ما موسیقی فاخری نداریم که به فرزندان خود ارائه دهیم و به این حرف بسنده می کنیم که این موسیقی ها در جامعه ما هستند نشان دهنده آن است که خود نیز کم کاری می کنیم.
سجاد عزیزی آرام مدیر مسئول کانون ادبی زمستان،  پیرو این صحبت­ها اهمیت آموزش را مطرح نمود و گفت ما باید ابتدا به فرزندان خود موسیقی خوب و فاخر را آموزش دهیم و سپس انتخاب را برعهده خود آنها بگذاریم.

چنگیز حبیبیان در سخنان خود بیان کرد در کشور ما به دلیل بحث دینی حلال یا حرام بودن موسیقی و اینکه موسیقی با اسلام در ارتباط است باید برای خانه موسیقی هم نامی متناسب با این موضوع همچون خانه موسیقی اسلامی و… انتخاب گردد.

وی گفت برخی از روشنفکران روحانی موافق مسیر موسیقی هستند و می توانند  زبان ما در جایی که ما حضور نداریم بشوند و از حقوق ما دفاع کنند. افرادی مثل روحانی جوان و روشن و آگاه جناب آقای دکتر حسن‌فری. ما باید در این جلسات از این افراد هم دعوت به عمل آوریم.

آقای عبدالجبار کاکایی در بخش دوم صحبت های خود در این جلسه مطرح کردند تلقی غلطی که در دهه ۲۰ و ۳۰ در جریان روشنفکری در مشروطیت در  ایران اتفاق افتاد آن بود که می­توان از قدرت روحانیت برای تحولات اجتماعی بهره جست.

کاکایی گفت دو دوره در وزارت ارشاد حضور داشته است که طی این دو دوره تجربیاتی کسب کرده است. او افزود در دوره اول حضورش در ارشاد،  موضوع نیاز به دو شورا نیاز مطرح شد، یک شورای فنی و یک شورای محتوایی که آیین نامه داشته باشند و پاسخگو باشند ولی این پیشنهاد پذیرفته نشد. او افزود در دور دوم نیز به این نتیجه رسیده است که شورا اصلا به چه معناست و موسسه فرهنگی هنری که از ارشاد مجوز گرفته است چرا باید تولیدات خود را به ارشاد عرضه کند. کاکایی ادامه داد که اگر ما شورای جوان و آگاه انتخاب می‌کردیم  شاهد کارهایی که از نظر ادبی بسیار ضعیف هستند نبودیم.

صابر سعدی پور در این جلسه مطرح کرد، در بحث اصناف که مطرح می شود اگر مشکلی در صنف وجود داشته باشد یک کارشناس در صنف باید وجود داشته باشد تا آن اختلاف ها را حل نماید. در بخش شعر و ترانه اگر ما بخواهیم صنف هم تشکیل بدهیم یک بخش موازی در فرهنگ ما وجود دارد و فردی که رئیس اتحادیه و صنف می شود خود ذی نفع است و نمی تواند بگوید درد من با شما متفاوت است. وی مشکل اصلی را عدم اطمینان از ضمانت اجرایی کار پس از تشکیل شورا دانست.

عبدالجبار کاکایی نیز خاطر نشان کرد که قبلا گردش اقتصادی موسیقی بر روی آلبوم ها بود و اکنون حول محور استیج می گردد و موسیقی برای خلوت آدم ها صرفه ی اقتصادی ندارد.
استیج ها نیز در وضعیت اقتصادی کنونی تفریحگاه قشر+A  جامعه است و طبیعی است مشتری در چنین محیطی ویترین موسیقی ما را در عرض ۴ سال به کلی تغییر داده باشد و این مشابه تاثیری است که مولتی‌مدیا بر روی شعر گذاشت. پیش از این ادبیات ما را مدیران صفحات ادبی جراید تعیین می کردند و به محض آنکه فضای مجازی گسترش پیدا کرد ویترین عوض شد و مشکلات اقتصادی در جامعه باعث گردیده است تا در مورد موسیقی نیز شاهد برهم خوردن موازنه و این تناقض ها باشیم.

علی جعفری پویان گفت ما باید اول ببینیم پاسخ گویان به موسیقی ما چه کسانی هستند ، مسئولین موسیقی ما چه کسانی هستند؟

به شخصه من اگر مشکل داشته باشم خود نمیدانم باید با چه کسی این مشکل را مطرح نمایم و حتی در این جمع نیز به تازگی با برخی از دوستان آشنا شده ام.

او گفت من به عنوان فردی که در تمامی سبک های موسیقی فعالیت داشته به تهیه کننده ای برخورد نکرده ام که به عنوان مثال از تهیه موسیقی کلاسیک حمایت کند و آن را به عهده بگیرد و یا در کنار کارهای پاپ که انجام می‌دهد پشتوانه مالی این موسیقی ها نیز باشد. تا جایی که خود من دو آلبوم از سه آلبومی را که منتشر کرده ام با بودجه خود بوده است زیرا هیچ ناشری در ایران در این موارد وجود ندارد و وضعیت موسیقی ما آشفته و در هم است و خروجی موسیقی ما نیز در نتیجه آشفته خواهد بود.
وی بیان داشت ادامه دار بودن این جلسات به شرط حضور افرادی که باید حضور داشته باشند تا این نشست ها نتیجه دار باشند مفید خواهد بود.
 

در این جلسه از عطف آرش نصیری بیان کرد که ما خود باید پاسخگو باشیم و به عنوان مثال ذکر کرد که آلبوم آقای جعفری را که در چند وقت گذشته منتشر شده است و یکی از زیباترین آلبوم های یکی از بهترین نوازندگان ویلون در کشور ما است را چند نفر از خود هنرمندان خریداری کرده است؟! و افرادی که به عنوان مثال در تهران گرداننده جریان موسیقی پاپ هستند جمعیت ۲% از مردم تهران نیستند.
نصیری گفت اکثر هنرمندان در عرصه موسیقی فقط همان گروه هایی را می شناسند که مدام بر روی سر استیج می روند و  گروهی مثل گروه دال را اصلا نمی شناسند و این ایراد به ما وارد است که ما خود حامی افرادی که موسیقی فاخر کار می کنند نیستیم و موسیقی خوب و جدی را پیگیری نمی‌کنیم.
 

در بخش بعد از صحبت ها امید حجت تذکر داد که جریان صحبت ها در جلسه به گونه ای به سمت نشدن و موجی منفی پیش می رود و ما باید دیدگاه خود را مثبت تر کنیم و به جای آنکه از توانمندی و کارکرد دیگران سخن به میان آوریم از توانایی های خود صحبت کنیم.

آقای حجت گفت با وجود مانع ها و مشکلات اینکه در چند سال اخیر شاهد افزایش تعداد تهیه کنندگان بوده ایم خود یک نور امید است و بدان معناست که هنوز هم افرادی جدیدی می توانند بر سر کار بیایند و در موسیقی فاخر بدرخشند. به عنوان مثال وقتی شما یک ارکستر بزرگ کلاسیک را می بینید می توانید امیدوار باشید که چند هزار نفر با اثری فاخر مثل بینوایان آشنا شوند.

وی بیان کرد در این راه ما باید یک مهندسی معکوس داشته باشیم و این موضوع را بررسی کنیم که فلان فرد که تهیه کننده شده است این مسیر برای او چگونه بوده و چرا ما نتوانیم تهیه کننده باشیم. زیرا اکثر این افراد فعالیت خود را از پیج های اینستاگرامی کوچک آغاز کرده اند و به نوعی مجموعه افراد آنها نیز خاک صحنه را خورده است ، به عنوان مثال دوستانی مثل مسیح و آرش حدود ده سال فعالیت داشته اند و بعد معروف شده اند و طی یک شب این موفقیت را کسب نکرده اند.

وی اشاره کرد اکنون با توجه به افزایش سرعت تولید و گسترش فضای مجازی وقتی تعداد دنبال کننده های فرد از حد خاصی فراتر رود او را کشف می کنند، پس اگر همه ما یک مهندسی معکوس داشته باشیم چه در زمینه آهنگ سازی و چه تنظیم که بسیار مهم است می توانیم موفق باشیم.

وی افزود ما و نسل ما خود این را خواسته ایم که در سبک و سیاق مورد علاقه خود باقی بمانیم.

امید حجت در ادامه صحبت های خود گفت اکنون گاهی شاهد آن هستیم که گیتاریست روی استیج بالا و پایین می پرد و من خود این را عیب و عار نمیدانم و حتی شهامت آن موزیسین میدانم، ولی این همان چیزی است که من و امثال من نتوانستیم در خود پیدا کنیم.

او در بخش پایانی صحبت های خود بیان کرد که ماندگاری و دیده شدن ما و نسل موسیقی فاخر به هوشمندی خودمان باز میگردد و ما باید بپذیریم که در سبک های خاص کار می کنیم و این سبک ها را مردم خاص تری می شنوند و جذب شنونده در آنها سخت تر است.

در ادامه پدرام کشتکار به یک نکته اشاره کرد. او به اهمیت آموزش موسیقی از ابتدا به افراد اشاره کرد و بیان داشت این امر به مثال دویدن است و مادامی که ذهن بشریت تربیت نگردیده است نمیتوان از ابتدا از آن انتظار دویدن در این راه را داشته باشیم.

کشتکار پیشنهاد داد که در همین جلسات و نشست ها همکاری به عمل آید و کار افراد اهل فن تولید داشته باشند و به فلان خواننده بدهند تا بخواند.

در بخش پایانی جلسه و به عنوان سخنان پایانی حمید دیبازر بیان داشت که این جلسات می توانند بسیار مفید واقع شوند و نتایج مثبتی در بر خواهند داشت همانگونه که تاریخ هنر نیز با همین دورهمی های اندک شکل گرفته است.

 او اذعان داشت آنچه بین ما در این جلسات مطرح میشود تاثیری بسیار پیچیده تر از آن دارد که ما انتظار آن را داشته باشیم طی یک روز اتفاقات قابل توجهی رخ دهد و تهیه کنندگان فوراً به این سخنان جامه عمل بپوشانند.

وی کمترین تاثیر این جلسات را آن دانست که افراد مشکلات و درگیری های ذهنی خود را مطرح می کنند و پس از آن با ذهنی آرام فردی سالم تر در جامعه خواهند بود.

حمید دیبازر در صحبت های خود ایران را بهشت موسیقی معرفی کرد و دلیل آن را این دانست که هیچ موزیسینی در سطح موزیسین های ما در هیچ کجای دنیا نمی­تواند به این سادگی فعالیت کند و از این فعالیت ها کسب درآمد داشته باشد.

او این جلسات را به شرط بیان نظرات شخصی خودمان و احترام به نظرات دیگران و نه صرفا تلاش برای قانع کردن همدیگر و با حضور مسئولینی که واقعا جدای از خوش بینی ها و یا بدبینی ها می‌خواهند در موسیقی مطالبه گر باشند و برای موسیقی کار در خوری انجام دهند، مفید ارزیابی کرد.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟