چشم عشق

کد خبر :‌ 459
کد خبر :‌ 459

متن دکلمه


نشستی ببینی که آتش شدم
دهانم پر از صحبت مبهم است

بسوزم بسازم همه عمر هم
برای نگاه تو بازم کم است

تماما مرور ام تو و یاد تو
به چشمان کم سوم ،سر میزنید

دقیقا همان ساعت و ثانیه
ت تق تق ت تق تق به در میزنید

هنوزم همان بهمن لعنتی
به جای لبم در کنار لبت

دوتا کام سنگین دو تا چشم سبز
عجب دلبری با لباس شبت

تو با ناز چشمان خوش رنگ خود
شب و روز من را رقم میزنید

دوباره تو و خاطرات قدیم
کنارم همیشه قدم میزنید

بخند و بلرزان و رخصت بده
به بدبختی ام خوب عادت کنم

بیا خواب من بار دیگر رفیق
دلم لک زده تا نگاهت کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟