اختصاصی ترنم شعر/ یادداشتی پیرامون خشخاش، دکلمه جدید احسان افشاری، به قلم محمدرضا داداشی آذر، سردبیر پایگاه خبری تحلیلی ترنم شعر:
رعیتزادهای که عاشق دختر خان شده، عاشق و معشوقی که با هم میگریزند، دختری که به اجبار خانواده به عقد شخصی جز معشوقش در میآید، عاشقی که دست به قتل معشوق معشوقهاش میزند و … از جمله فضاهایی است که در چارچوب آن شعرهای فراوانی از شاعران مختلف سدههای مختلف، امروزه به دست ما رسیده و حتی نرسیدهاست! فضاهایی که دیگر با زندگی شهری و روابط عاشقانهی حاکم امروزی همخوانی ندارد و پس زدهشدن این فضاها از سوی مخاطبین، خصوصا توسط شاعران امروزی، اتفاقی دور از ذهن نیست.
علاوه بر اینها مردم امروزی، چندان با فضای فولکلور ارتباط برقرار نمیکنند و به گونهای هم میتوان گفت که طبیعی است وقتی کودکی با واژگانی چون “wow” شگفتی خود را بروز دهد دیگر حتی لفظ “جونُم فِدای تو” برایش هیچ حس خاص یا نوستالژیکی ایجاد نخواهد کرد.
اما اگر کمی کند و کاو کنیم و عینک تحلیلهای کاغذی را از چشم برداریم و به میان مردم برویم، میبینیم فضای فولکلور، به خصوص در موسیقی و آن هم در سطح اعلای خود، به شدت مورد پذیرش عامه مردم است.
با کمی کند و کاو بیشتر این قضیه نیز کاملا مشهود است که همان فضاهای رد شده که در ابتدا به آن اشاره شد با زبان فولکلور جاذبهای عجیب ایجاد میکند.
“عاشقی که معشوقش دل به مرد دیگری میدهد و مرد دست به قتل معشوقِ معشوقهاش میزند تا از این راه به معشوقش برسد” حال شما این فضا را گره بزنید به فضای فولکلور! چای از این لبدوزتر و لبسوزتر؟!
خشخاش، نام دکلمه جدید احسان افشاری است که به تازگی، در فضای یاد شده، منتشر شدهاست. احسان افشاری که با تصویرسازی و روایت به خوبی آشناست و پیشتر در کارهایی چون شناسنامه و سایه به زبان محاوره و کلاسیک بازخوردهای مثبتی دریافت کرده، اینبار سراغ فولکلور رفتهاست.
اگر چه اتفاقات خشخاش چندان فضایی ملموس برای جوانان امروزی نیست اما زبان فولکلور و فضاسازیهای آن، کاری کرده که مخاطب تا انتها سراپاگوش شود. خشخاش به زیبایی با زبان شیرینش در ابتدا مخاطب را با عاشق داستان هم مسیر و همدل میکند.
“اگر چه خواستگارت دشمنُم بی/ خودُم تابوتشو رو گرده بردُم”
ثانیه 50 شاعر و در انتهای بیت و ثانیه 56 دکلماتور، که هر دو یک شخص هستند، اولین تیرشان را با بیت و لحن بجا و تاثر گذار و با صدای فُسه به قلب مخاطب پرتاب میکنند.
مخاطب از همینجا پا به وسط ماجرا میگذارد و با تصویرهای پی در پی ساخته شده همراه میشود. تصاویری که کمتر نقصی به آن وارد است.
یکی از نقاط عطف این کار دقیقه 4:19 آن است. جایی که دکلماتور به بهترین نحو بیان خود را نسبت به بند قبل تغییر میدهد و میگوید: “زمستون بی خزون بی خاطرُم نیس” اما موسیقی کار تغییری که باید نشان دهد را نمیدهد و ما هرچند در شعر شاعر و لحن دکلماتور نقطه عطف میبینیم، اما در موسیقی خبری از نقطه عطف نیست!
مخاطب در غم عاشق داستان با او همدل میشود و بعد با او لبخند به لب میآورد و صحنهها را یک به یک همچون معشوق داستان میبیند، اما این پایان کار نیست! شاعر با اصل غافلگیری آشناست! دو اتفاق در فاصله چهار بند! مخاطبی که در حد فاصل کمتر از یک دقیقه و سی ثانیه دو بار میخکوب میشود و باید گفت شاعر، دکلماتور و همچنین تنظیمکننده کار، درست در بهترین لحظه مو به تن مخاطب سیخ میکنند!
“برای اعترافُم دیره اما/ عزیزم خواستگارت رو مو کشتُم”
دقیقه 7:12 دقیقا جایی است که مخاطب در پس اعتراف عاشق قصه میماند که باید همدردی و دلسوزیاش را ادامه دهد؟ هنوز باید ماجرا را از دید او ببیند؟ عاشقی که خطاب به معشوقش میگوید :”حلالُم هم نکردی هم نکردی” آیا حجت را بر مخاطب تمام نمیکند؟
نکته مهمی اما در پشت پرده این کار وجود دارد و شاید شاعر کار، احسان افشاری، هم به آن واقف بودهاست و آن هم این است که اگرچه مخاطب با تلفیق این موضوع با این فضاسازی کم نقص و زبان فولکلور ارتباط برقرار کرده اما نقطه اتصال این ارتباط را صوت و صدای شاعر به خوبی ایفا کردهاست. اگر این کار به صورت مکتوب منتشر میشد، میتوان گفت با این استقبال روبرو نمیشد و همانطور که احسان افشاری در رابطه با این کار هم گفته که نمیداند مخاطب امروز با این گویش چقدر ارتباط دارد، اما نهایت هوشمندی را در تولید دکلمه کار به خرج داده و آن را صرف یک شعر مکتوب در یکی از کتابها یا فضای مجازی منتشر نکردهاست. از لحن و صدای دلنشین کار اگر عبور کنیم، آهنگسازی کار که برعهده علیرضا عقیقی بوده، کمک شایانی به فضاسازی و همراه کردن مخاطب کردهاست. استفاده بجا از سازهایی چون کمانچه، سه تار و دیوان و اجتناب از یک تنظیم شلوغ از نکات مثبت این کار به حساب میآید. با اینکه ما با تنظیم شلوغی روبرو نیستیم اما همان تنظیم خلوت هم به موقع ساکت میشود و صدای زخمههای سهتار به موقع به گوش میرسد.
دکلمه، همیشه مخاطبان خاص خود را داشتهاست و این روزها هم شاهد فعالیت بیش از پیش شاعران در این حوزه هستیم که امیدواریم فعالیت شاعران در این حوزه در راستای پیشبرد فرهنگ و ادبیات کشورمان باشد.