تو کوچه ی ما یه درخت پیره
که دوست داره بهار که شد بمیره
دوست نداره بمونه و ببینه
پیرترین درخت این زمینه
بهش می گم با تو بهار قشنگه
کوچه ی غرق انتظار قشنگه
مردم کوچه دوست دارن بهارو
شکوفه های بعد از انتظارو
همیشه با نگاه من صمیمی
درخت پیر کوچه ی قدیمی
ساکت و سرد هر چی که گفتم شنفت
اشکاشو پاک کرد و به من اینو گفت
روزی که چشم آدمای کوچه
فریب رنگ سبزمو خورده بود
بهار من تو چشم بچه هایی
که تشنه و گرسنه ان مرده بود