شاعران تاب نیاوردند؛

اشعاری در توصیف سردار سلیمانی

کد خبر :‌ 365
کد خبر :‌ 365

چند تن از شاعران در پی اعلام خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی اشعاری را در توصیف این شهید بزرگوار سرودند.

طولی نکشید تا خبر از عراق به تهران رسید و به سرعت انتشار یافت. شهادت، آرزوی سردار شهید قاسم سلیمانی بود که به آن رسید اما اقدام تروریستی دولت آمریکا خون شعر را به جوش آورد، کلمات در این اندوه به شاعران فرصت سکوت ندادند و عده‌ای از آنان شعرهایی را در توصیف سردار شهید ایران سرودند. 

محمدعلی معلم دامغانی، شاعر «رجعت سرخ ستاره» و ترانه‌سرا شعری با نام «سیف دین قاسم سلیمانی» سروده است که در پی می‌آید:

«رایت شوکت مسلمانی/ سیف دین قاسم سلیمانی

قاصم کفر و سیف اسلامی/ رسته جان از خودی و خودکامی

ای پس‌افکند قرنها عظمت/ دشمنت خاک باد در قدمت

خه بنام ایزد حاج قاسم گُرد/ پهلو پارسی و خوزی و کُرد

یادگار شجاعت چمران/ شاهد حصر و بدر و حاج عمران

ببر اروند و شیر خرمشهر/ از دفاع و جهاد و جنگت بهر

ای سپهدار پور ایرانی/ خاشه دیده انیرانی

سیف دینی تو و صلاح‌الدین/ از در فتحی و فلاح‌الدین

ای امیر سپاه و فرمانده/ خصمت از صولت تو درمانده

مرزبان سوادِ آئش باش/ تر تراش درخت داعش باش

ای دلت پاسدار شرزه باغ/ تر درو کن گیاه هرزه باغ

تا مبادا کَشن شود روزی/ تِلو پور پَشن شود روزی

به مَهل کٌنده گَچف گردد/ دشمن مشهد و نجف گردد

کاش با توبه پاکدین به فَقُم/ باز خیزد به قصد عزت قم

تا به دیدار مهدی موعود/ شیعه مرتضا بسوزد عود

کار دین از خدم به کام شود/ حجت مصطفا تمام شود

تا در آید عیان ز در آقا/ در قدومش فغان شود غوغا

خان شود مست اسم اعظم او/ جان عالم فدای مقدم او»

همچنین علی‌محمد مودب، شاعر «الف‌های غلط» و مدیر موسسه شهرستان ادب شعری را با عنوان «که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری» سروده است، که در پی می‌آید: 

«تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری/ که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداری

تو دهقان زاده از فضل پدر مهری‌ست در جانت/ که می‌روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری

دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد/ که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری

چنین رم می‌کند از پیش چشمت لشکر پیلان/ ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری

دلت را سر به زیری‌ها، سرت را سربلندی‌هاست/ خوش آن معنا که بخشیده‌ست چشمانت به سرداری

ز ما در گریه‌های نیمه شب یاد آور ای همدرد/ تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری»

«سلام سردار» نیز شعری است از میلاد عرفان‌پور، شاعر «درباره تو» که در پی می‌آید:

« زمان!‌به هوش آ، زمین! خبردار/ که صبح برخاست، صبح دیدار

چه صبح نابی! چه آفتابی!/ چقدر روشن، چقدر سرشار

قسم به والشمس‌های قرآن/ قسم به فانوس‌های بیدار

قسم به از بند خویش‌رستن/ قسم به مردان خویشتن‌دار

قسم به والعادیات ضبحا/ قسم به آیات فتح و ایثار

قسم به بامرگ‌زیستن‌ها/ به ایستادن میان رگبار

چه فرق دارد شام و فلسطین/ عراق و ایران؟ یکی‌ست پیکار

بلند بادا همیشه نامت/ سرت سلامت سلام سردار

به جز تو اینسان، به جوهر جان/ که داده پاسخ به این عمّار

اگرچه بالاتری از آنان/ به سرو می‌مانی و سپیدار

به یار می‌مانی و سپاهش/ به سیصد و سیزده علمدار

خوشا اگر چون تو، هرچه سرمست/ خوشا اگرچون تو، هرچه دیندار

نه دین در شب گریختن‌ها/ نه دین دنیا، نه دین دینار

تو سیف‌الاسلام روزگاری/ ولی نه از دین خود طلبکار

به خویش می پیچی از لطافت/ به پای طفلی اگر رَوَد خار

چه جای سجیل، چون ابابیل/ گرفته نام تو را به منقار

تو یار سرچشمه ی حیاتی/ هرآنکه یار تو نیست مردار

تو اهل اینجا نه! از بهشتی/ تو اهل پروازی و سبکبار

نه اهل آن سجده‌های سطحی/ نه اهل آن روزه‌های شکدار

قسم که«مَن‌ینتظر…» تویی تو/ قسم به این زخم‌های بسیار

بلند بادا همیشه نامت/ سرت سلامت سلام سردار»

منبع: ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟