بیداری…
خواب…
در یک جهان زیباتری
در جهان دیگر عاشقتر
من در کدام یک زندگی کنم؟
در کدام یک بمیرم؟
بیدارم اما خودم را به خواب زدهام
در خوابزدگی به یاد میآورم
پدرم میگفت من که میخوابم کسی حق ندارد مرا ببوسد
خودش را به خواب میزد و پیروزمندانه میبوسیدمش…
گونهام بوسیده میشود
میترسم بیدار شوم، دیگر نباشی
و بفهمم خواب بودهام!
میترسم بخوابم، هنوز باشی
و بفهمم خواب بودهام!
خودم را بیدار میکنم از بیداری
خودم را به خواب میزنم در خواب
از خوابِ بودنت میپرم
در کابوسِ نبودنت
چشم را باز میکنم
یا نیستی
یا
پیروزمندانه گریخته ای!