با جویا معروفی از غزل تا زبان شعر، ابتهاج و کدکنی؛

انتظارم از شعر نوشیدن حکمت و زیبایی است

کد خبر :‌ 504
کد خبر :‌ 504

اختصاصی ترنم شعر/ معتقد است که به سراغ شعر نرفته بلکه با شعر زندگی می کند. “نیم دیگر ما” ، “از اینجا که منم” و “اقیانوسی از انگور” مجموعه غزل هایش است. بی حاشیه و بین شاعران خوشنام است. دکترای مهندسی شیمی دارد. در سنندج زاده شده و ساکن تهران است. با دکتر جویا معروفی به گفتگو نشستیم تا از شعر و غرل بگوید:
 

شما سه مجموعه غزل دارید. از کی به سراغ شعر رفتید؟

 من با شعر زندگی کرده‌ام. به سراغِ شعر نرفته‌ام. از روزی که به خاطر دارم، شعر در درونِ جانِ من بوده است و با من آشکارا و در بیشتر اوقات نهانی سخن می‌گوید. از کودکی تحت تاثیر پدرم و برادرم که اهل ادبیات بودند، در این راهِ عزیز وارد شدم. ابتدا شعر می‌خواندم و از بیش از یک دهه پیش در کنارِ آموختن و لذت بردن، شاعری را هم تجربه کرده‌ام که لحظاتِ شاعری لذت‌بخش‌ترین لحظات است.
 

شما علاوه بر غزل به سرودن نیمایی هم پرداختید. آیا قصد ندارید یک مجموعه جداگانه نیمایی چاپ کنید؟

حقیقتاً فرم نیمایی را چندان دور از فرم غزل نمی‌بینم. هر دو فرم مشابهت‌هایی دارند و امکانات مجزایی برای شاعر فراهم می‌کنند. بزرگان شعر معاصر نیز عموماً هر دو قالب را در یک مجموعه منتشر کرده‌اند؛ اما بعید نیست که روزی مجموعه نیمایی‌هایم مستقل از غزل‌هایم منتشر شود.
 
 

از سه مجموعه منتشر شده تان کدام یک را موفق تر می دانید آیا هر آنچه از شعر انتظار داشتید محقق شده است؟

“نیم دیگر ما” و “از اینجا که منم” را به “اقیانوسی از انگور” ترجیح می‌دهم. از پاره‌ای از غزل‌ها که در مجموعهٔ اولم منتشر شده است، راضی نیستم و حتی انتساب آن را به خودم رد می‌کنم! اما انتظار من از شعر، نوشیدن حکمت است و زیبایی؛ در این دو راهِ عزیز همچنان خواهم راند، گرچه پای ما لنگ است و منزل بس دراز…

آیا معتقد نیستید که اشعار اولیه هر شاعر پله های آغازین راه او هستند و رد کردن آن ها برای حسن شهرت او خوب نیست؟

بله، اما احمد شاملو هم در دوران بلوغ شعری حاضر بود چند برابر قیمت کتاب “آهنگ‌های فراموش شده” را بپردازد و از کسانی که آن کتاب را دارند، بخرد تا آن کتابِ اولش در خانهٔ کسی نباشد!

مرا که مست توام این خمار خواهد کشت از سایه برایمان بگویید؟

استاد سایه محضرش از شعرش لذت‌بخش‌تر است و شعرش از محضرش باشکوه‌تر. او را در میان همهٔ کسانی که دیده‌ام فاضل‌ترین دیده‌ام و شناخته‌ام. سایه بی‌گمان در پختگی فرم و سلامت زبان از سرآمدان شعر معاصر است، اما مهم‌ترین ویژگی سایه شعرش نیست، بلکه امیدواری‌اش و اعتمادش به انسانیت است. این را من و دوستان شاعرم از محضر او یاد گرفتیم.
 

آیا به الهام در شعر اعتقاد دارید یا شاعر هر زمانی که اراده کند می تواند بسراید؟

عمیقاً شعر را از مقولهٔ حال و ناخودآگاه می‌بینم نه از مقولهٔ قال و خودآگاه. بسیار بر من پیش آمده است که ماه‌های طولانی هیچ شعری نگفتم و گاه در یک روز دو غزل گفتم! معتقدم که شعر تحتِ امرِ شاعر نیست، بلکه شاعر در خدمتِ شعر است: کاهِ سرگشته را کهربا می‌کشد.
 
 

عشق در اشعار شما نقش پر رنگ تری نسبت به دغدغه اجتماعی دارد در این باره توضیح می دهید؟

شاید سال‌های پیش این گونه بود که البته بود، اما چندین سال است که بدین آیین نیست. این سال‌ها بیش از آن که در حوزه عشق و تغزل و تغنی تجربه کرده باشم، غم‌ها و حسرت‌ها و از همه مهم‌تر رنج‌ها را دیده‌ام و خواسته‌ام تصویر کنم. اما در میان غم و حسرت و رنج هم عشق آشکار و هویداست. باید تصویرش کرد.
 

مهم ترین ملاک ماندگاری شاعر از نظر استاد شفیعی کدکنی حافظه ی مخاطب است. فکر می کنید کدام یک از شاعران معاصر ما در حافظه ی مخاطب باقی خواهد ماند؟

البته خودِ استاد شفیعی کدکنی این معیار را “فرمول دشمن‌تراشانه” می‌نامند که گروهی از بزرگان با این رای ایشان هم‌داستان نیستند و سوال شما البته بسیار سخت است و جوابش بعید. اما دوست دارم آنان که استوارتر و درست‌تر شعر گفتند و همزمان راه شرف را پیمودند بمانند. اگر پسندِ من بود، حسین جنتی را برمی‌گزیدم، سید حامد احمدی، علی‌اکبر یاغی‌تبار، محمدرضا طاهری، رضا موسوی طبری و مرتضی لطفی را.
 

افرادی که نام بردید زبان شعر متفاوتی نسبت شاعران امروز دارند. زبان شعر را چطور می بینید؟ ایا زبان امروزی ماندگار نمی شود؟

این شاعرانی که نام بردم همه شاعران امروزند. من تجربه‌های دیگران را در حوزهٔ زبان و فرم رد نمی‌کنم، اما باید از پسِ این تجربه‌ها برآیند. به یاد سخنِ استاد حمیدی شیرازی افتادم:
مرا به جستجوی سبکِ تازه رغبت‌هاست
ولی به گفتنِ شعرِ شکسته سودا نیست
سبکِ تازه دیگر است و شعرِ شکسته دیگر. این دوستانی که نام بردم، خود در جستجوی سبک تازه‌اند.
 
 

چرا بحث زبان شعر بین شاعران هیچ گاه به یک نتیجه واحد نمی رسد؟

اتفاقاً این تکثر آرا پدیده مثبتی است. هیچ رشدی در فضای تک‌صدایی شکل نمی‌گیرد. اما نباید بحث زبانِ نو و کهنه را به عنوان سرپوشی بر ضعف تألیف‌ها، بی‌هنری‌ها و کم‌سوادی‌ها استفاده کنیم‌. در هر دو سوی این مباحث، شاعران و متشاعرانی هستند. مخلص شاعرانِ هر دو سمت هستم که زیبایی در هر بستری زیباست.

استاد شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه در رابطه با در زمانی و هم زمانی می نویسد شاعر چگونه می تواند اشعاری بسراید که در زمانی باشد؟

من بر این باورم که هنرمند نباید اسیر پسند مخاطبش باشد. این راه را نهایتی جز ابتذال نخواهد بود. باید آموخت و اندیشید و جهان را به دیدهٔ زیبا نگاه کرد. شعر درونی‌‌تر از بسیاری از هنرهای دیگر است، باید در درون ماند و بیرونی‌ها را هم به اندرون آورد، نه این که اندرون را به بازار برد. به بازار که برویم ناگزیریم به پسندِ مشتری بفروشیم، حتی اگر مشتریِ ما خریدار خزف باشد نه گوهر
 

اما امروزه می بینیم مخاطب است که مسیر شاعر و شعرش را مشخص می کند. گاهی هم دیده شده شاعر از نظر محبوبیت در مرتبه بالایی قرار دارد.
 
بله متأسفانه، چنین است. اما روح حسین منزوی شاد که گفت: “پسندیدهٔ دلِ من نیست”
 

در شعر امروز گاهی با اشعار فانتزی نیز مواجه می شویم که اتفاقا از جانب مخاطب با استقبال زیادی مواجه می شود. در مورد اشعار فانتزی چه نظری دارید؟

چندان به اصطلاحِ شعر فانتزی باوری ندارم. بیشتر این اسم و ایسم‌ها راهی برای خودنمایی است. آنان که هنر دارند به این خودنمایی‌ها احتیاجی ندارند. خواجه فرمود: حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود.
 

در نهایت وضعیت غزل امروز را چطور می بینید؟

واقعاً نمی‌دانم. چون شعر آن پایگاه عظیمِ تاریخی‌اش را در روزگارِ ما از دست داده است. امیدوارم که شعر به خلوتِ عاشقان برگردد و دوباره چراغِ روشنِ اندیشهٔ مردمان گردد. شعر معاصر، مادامی که بر ذهن و زبان تودهٔ مردم ننشیند، پایگاه اجتماعی‌اش را پس نمی‌گیرد.
 

از ترنم شعر به عنوان خبرگزاری تخصصی شعر ایران چه انتظاری دارید؟

من از ساز و کار رسانه‌ها چندان مطلع نیستم، اما در هر کاری باید سعی کرد که یگانه بود. امیدوارم در جمع خبرگزاری‌های حوزهٔ ادبیات یگانه باشید.


گفتگو: فاطمه سادات طبایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟