اختصاصی ترنم شعر/ «گاهی فقط سکوت به فریاد می رسد» و «تو هم به یاد نیاور» مجموعه غزل هایش است. هر دو را با ناشرهای جدید کار کرده و تا حدی هم موفق عمل کرده است. سالهای بسیاری است که بی حاشیه و آرام در ادبیات حضور دارد و اهل خودنمایی و تبلیغات نیست. با محسن محمدی به گفتگو نشستیم تا از شعر و عشق بگوید:
بافت غزل شما بیشتر سمت و سوی غزل سنتی دارد. از نوع غزل هایتان بگویید؟
در مورد غزل کلاسیک، نه می توانم بگویم غزلم کاملا مدرن است و نه کاملا قدمایی. گام هایی شبیه به نوقدمایی که هم خواستم فخامت زبان قدمایی در شعرم را داشته باشم هم اینکه حرکتی رو به جلو هم بوده باشد.
.
با مدرن شدن غزل مخالف هستید؟
هر کسی که بتواند کاری را به نحو احسن انجام دهد خوب و موثر است. نمی توان قطع به یقین گفت فلان حرکت کاملا خوب یا بد است. به عنوان مثال اندیشه حافظ بسیار فراتر از روزگار خود بوده و به زبان روزگار خود نیز شعر نمی سروده است. همینطور اشعار سعدی که کاملا به روز است و برای همه روزگاران کاربرد دارد. پس سعدی در زمان خود مدرن بوده است. ابزار ما کلمه و اندیشه است. کسی باید باشد تا به بهترین نحو از این ابزار استفاده کند و آن را برای قرن ها جاودانه کند.
در حال حاضر اتفاقات دهه 70 به نظر شما موثر بوده؟
به نظر من خیر. شاعر دهه هفتادی که با شعر دهه 70 باقی مانده باشد نداریم. شاعرانی که از دهه 70 باقی مانده اند، دیگر شعر دهه هفتادی نمیسرایند. تعدادی از آن ها که رند تر بودند، با فضای شعر خود به قبل از دهه 70 بازگشتند و تعدادی دیگر از فضای شعر خود و مخاطب خود دور شدند.
برخی از شاعران همچنان به زبان سبک هندی شعر می گویند و خیلی سخت است که بتوان آن ها را از دیدگاه خود دور کرد. شاعر باید واژه را به استخدام خود درآورد. این برای شاعر نوعی نبوغ محسوب می شود. حامد ابراهیم پور چالش های وزنی بسیاری در اشعارش دارد و با کلمات به خوبی بازی می کند. به نوعی قدرت نمایی می کند اما در عین حال از بوطیقای شعر فاصله می گیرد. یا فاضل نظری به دلیل زبان شعر سبک هندی و با اندک اندیشه جدیدی که دارد برای مردم به دلیل آشنایی قدیمی که در ذهن آن هاست جالب تر است.
دو مجموعه شعر منتشر شده دارید. «تو هم به یاد نیاور» را با انتشارات تازه تاسیس خیابان کار کردید که در اولین حضورش در نمایشگاه کتاب، در صدر پرفروش های خیابان قرار گرفت. از آثارتان بگویید؟
مجموعه اولم «گاهی فقط سکوت به فریاد می رسد» حاصل 10 سال فعالیت در زمینه شعر بود که به همت انتشارات آوای کلار به چاپ رسید که از پخش آن بسیار ناراضی بودم. به دنبال تبلیغات هم نبودم چراکه معتقدم شعر خودش مسیر مخاطب را پیدا می کند. به فاصله دو سال دفتر دوم غزل هایم با عنوان «تو هم به یاد نیاور» چاپ و با استقبال خوبی مواجه شد. انتشارات خیابان جدی تر و پرتلاش تر به مقوله پخش و توزیع نگاه می کند و از حق نگذریم موفق هم عمل کرده است. ضمن اینکه طبق گفته ناشر، وزارت ارشاد 50 جلد از «توهم به یاد نیاور» را خریداری کرده است. اهالی ادب خوب می دانند که ارشاد به ندرت کتاب شعر می خرد و این اتفاق خوبی هم برای من و هم برای نشر خیابان بود . در مجموعه دوم سعی کردم در اندیشه و قلمم تغییراتی ایجاد کنم. با این تفاوت که از شخصی گرایی و عاشقانه نویسی محض فاصله گرفتم و با دید وسیع تری به اشعار اجتماعی نگاه کردم.
پس فردیت را از اشعارتان خارج کردید یا تقلیل دادید؟
تقلیل پیدا کرده. من معشوقه ای ذهنی دارم که قابل فراموش شدن نیست. این شخصیت ذهنی در تمام شعرها وجود دارد. ممکن است ردپایش را در اشعار سیاسی یا اجتماعی نبینیم. اما عاشقانه هایم فقط برای یک نفر است.
از چاپ کتاب تازه چه خبر؟
من مشکلی با چاپ کتاب جدید ندارم. اما وضعیتی که بازار نشر و فروش کتاب ادبی دارند مجال چاپ کتاب جدید را فراهم نمی کند. کتاب هایی منتشر می شوند که در سراسر کتاب مشکلات نحوی، دستور زبان و وزنی دارند. اما چاپ می شوند. یکی از این مشکلات تعداد بی شمار ناشران است. این روزها ناشران پا به پای شاعران متولد می شوند و هرج و مرج ادبیات بیش از پیش گسترش پیدا میکند. شاعران خوبی مثل استاد سلمانی، اصغر معاذی، بهمن بنی هاشمی و… در چاپ کتاب دچار نوعی تعلل خود خواسته هستند. ما باید از آن ها بیاموزیم. چاپ کتاب شعر ساده ترین عمل این روزهای شاعران است. متاسفانه این روزها ناشران در بد بودن با هم رقابت می کنند. هرچند هستند ناشران تازه تاسیسی که بسیار خوب کار می کنند. ناشرانی مثل آنیما، نزدیکتر، خیابان بسیار خوب فعالیت می کنند. من از ناشر خود راضی هستم و اگر در آینده کتاب جدیدی داشته باشم با نشر خیابان خواهد بود.
کتاب های شعر زیادی ویراستاری کردید و به شاعران آن ها در ویرایش اثرشان کمک کردید. در حالیکه حتی نام شما در آن ها درج نشده است. چرا؟
متاسفانه در جامعه ای هستیم که اتفاقاتی در ادبیات می افتد که ادبی نیست. از موفقیت های دوستان مان خوشحال نمی شویم و تا جایی هم که بتوانیم مانع موفقیت اطرافیان مان هستیم. ویراستاری کتابهای بسیاری را انجام داده و می دهم. با یک نشر بسیار معتبر همکاری میکنم که قطعا نامش را نمی گویم و مثل همیشه به دوستانم هم در ویراستاری اشعارشان مشاوره می دهم.
مدتی در رادیو فرهنگ فعالیت داشتید. از آن برنامه بیشتر بگویید.
به واسطه شغلم بسیاری از دعوت ها برای برنامه های تلویزیونی و رادیویی را علیرغم میل باطنی رد کردم. برنامه رادیو فرهنگ هم به همین شکل بود. برنامه ای ادبی بود که در مورد شعر بحث می شد و شاعران به شعرخوانی می پرداختند. در برهه ای از زمان مهمانانی که انتخاب می شدند از کانالی عبور می کردند که من هم عضوی از آن کانال بودم. در هر صورت به دلیلی که عرض کردم، فرصت حضور بیشتر فراهم نشد.
انجمن هایی مثل چهارباغ و آدینه و… را راه اندازی کردید. در انجمن های فروغ و کوچه به عنوان کارشناس حضور داشتید. اما این روزها حضور بسیار کمرنگی در محافل ادبی دارید. چرا؟
انجمن چهارباغ را سال 97 به همراه کمال حسینیان تاسیس کردیم. مثل هر انجمنی از صفر شروع کردن بسیار سخت بود که به شهادت دوستان یکی از جلساتی بود که تا سال ها در ذهن مخاطب باقی می ماند. بعد از مدتی علیرضا راهب به عنوان کارشناس حضور پیدا کردند. هرچند که اسامی بزرگ ادبیات هم در این انجمن شرکت کردند. به دلایلی چهارباغ تعطیل شد. یکسال بعد جلسات آدینه شعر را به اتفاق اصغر علی کرمی برگزار کردیم. بعد از آن به پیشنهاد مجتبی رمضانی به عنوان کارشناس جلسه در انجمن کوچه حضور پیدا کردم. بعد از آن هم همراه تارا کسرایی در کسوت منتقد و کارشناس به انجمن فروغ رفتم. متاسفانه مسیر ادبیات ما در جلسات شعر فقط به سمت خودنمایی می رود. جلساتی مثل یکشنبه های خاوران، سه شنبه های نیاوران، جلسات ساعد باقری و یکشنبه های انجمن غزل جزو معدود جلسات معتبر این روزهاست. حضور در جلساتی که متاسفانه هیچ خروجی ندارد، به نظرم چندان مفید نیست.
از شعر کلاسیک به سمت شعر سپید رفتید. فعالیت تان در حوزه شعر سپید به چه میزان است؟
من معتقدم که سرودن شعر سپید خوب بسیار بسیار سخت است. هر متنی شعر سپید نیست. برای سرودن شعر سپید خوب، اول باید یک شاعر کلاسیک سرای خوب باشیم. مثل شاعرانی مثل استاد شکارسری، بهمن بنی هاشمی، کیانوش خانمحمدی و… که امروز در سپید حرفی برای گفتن دارند. من هیچوقت به طور جدی به شعر سپید قدم نگذاشتم. اما خاطرم هست چند سال پیش که فقط چهار شعر سپید داشتم به لطف یکی از دوستان این چند شعر در جشنواره ای شرکت داده شد و جزو 20 اثر برتر شناخته شد.
در مورد سعیده اصلاحی بگویید؟
ای کاش می شد در یک کلمه او را خلاصه کرد. «معلم» . او بود که مرا به سوی ادبیات روانه کرد و تا قبل از آن هیچ آشنایی با دنیای ادبیات نداشتم. هرچند که نوشته هایی داشتم. اما با مزاحمت های فراوانی که برای ایشان ایجاد کردم و کمک های او توانستم به عنوان شاعری کوچک شناخته شوم.
و در آخر ترنم شعر؟ با توجه به حضوری که در کنار ما دارید و کمک هایی که به ترنم شعر می کنید بگویید.
توقعی که از همه رسانه ها داریم این است که به ناشناخته ها بپردازند. خاطرم هست در گفتگو با استاد بهمنی وقتی از وی پرسیدیم که دوست دارید به جای چه کسی باشید از امینه دریانورد نام برد. کسی که در ادبیات بسیار ناشناخته است و متاسفانه از نگاه ها و رسانه ها به دور است. ای کاش رسانه ها بتوانند این ناشناخته ها را به ادبیات بشناسانند. تلاش مضاعف تان در ترنم شعر بسیار ستودنی است. برایتان آرزوی موفقیت می کنم.
گفتگو: محمدرضا داداشی آذر