بخارای تابستانی، ویژهنامه علامه شیخ آقابزرگ تهرانی منتشر شد.
یکصدوسیوهشتمین شماره مجله بخارا با تصویر علامه شیخ آقابزرگ تهرانی بر روی جلد از صبح شنبه، چهارم مردادماه، در کتابفروشیها و دکههای روزنامهفروشی توزیع خواهد شد.
بخش ویژه یادنامه این علامه بزرگ حاوی مقالاتی از محمدرضا شفیعی کدکنی، عبدالحسین طالعی، ایرج افشار، محمدرضا حکیمی، رسول جعفریان، مهدی بامداد، کیوان سمیعی، سیدمحمد روضاتی، احمد پاکتچی، سیدمحمدمنصور طباطبایی، محسن معینی، سیدعبدالعلی حسینیون، سیدکاظم موسوی بجنوردی و عبدالله انوار میشود.
همچنین عکسها و دستنویسهای منتشرنشدهای از علامه شیخ آقابزرگ تهرانی در این بخش آماده است.
یادداشت محمدرضا شفیعی کدکنی درباره علامه شیخ آقابزرگ تهرانی که با عنوان «یکی از چند چهره ممتاز فرهنگ ملی ما» در این شماره از «بخارا» آمده است، در پی میآید: همین الآن، آقای دهباشی، در تلفن از من خواستند که چند سطری درباره علامه شیخ آقابزرگ تهرانی، رضوان الله تعالی علیه، بنویسم. جایگاه فرهنگی آن مرد کمنظیر قرن بیستم ما، ممکن است بر جوانان امروز ایران پوشیده مانده باشد. بیگمان بخشی از جوانان ما به او به چشم دیگر همکسوتانش مینگرند. ولی او یکی از چند چهره ممتازی است که در قرن بیستم به فرهنگ ملی ما و زبان و ادب فارسی خدمتی دورانساز انجام داده است.
او را باید در کنار دهخدا و علامه قزوینی و پورداوود و تقیزاده، و بهار و خانلری و یارشاطر و مصاحب به شمار آورد؛ آنها که کارهای عظیم و جاودانه در سطح جهانی، انجام دادهاند. یکبار، در همین مجله بخارا، به یاد شادروان ایرج افشار، یادداشتی نوشتم و ۱۵ تن از دانههای درشت خدمتگزاران به فرهنگ ما را، در قرن بیستم، بدین ترتیب یاد کردم: «علامه قزوینی، سیدحسن تقیزاده، محمدعلی فروغی، علیاصغر حکمت، ابراهیم پورداود، علامه شیخ آقابزرگ تهرانی، بدیعالزمان فروزانفر، سیداحمد کسروی، اقبال آشتیانی، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین مصاحب، علیاکبر دهخدا، صادق هدایت، ملکالشعراء بهار و نیما یوشیج.»
و اینک بر سر همان عقیده باقیام و کارهای عظیم «رجالی» و «کتابشناسی» علامه تهرانی را در عرض کارهای بزرگ و دورانساز آن بزرگان میشمارم. درست است که او آثار خود را به زبان عربی نوشته است ولی محتوای نوشتههای او عملاً معرفی فرهنگ ملی ما و شناساندن جمعی از دانشمندان ایرانی به مخاطبان زبان عربی در سراسر جهان بوده است.
تنها الذریعه او (افزون بر چهل مجلد) و نقبا البشر او (در حجمی نزدیک به حجم الذریعه) جایگاهی دارد در حد کارهای بزرگ بروکلمان و فواد سزگین که کوشیدهاند موجودی زبان عربی را به شیوهای جهانی و علمی به زبان آلمانی معرفی کنند.
کتابشناسی فرهنگ ایران، هیچگاه، از آثار علامه تهرانی بینیاز نخواهد بود؛ زیرا او در بسیاری موارد مشاهدات شخصی خود را در کتابخانه های خصوصی و شخصی افراد، در سراسر ایران و بخش عظیمی از جهان اسلام، ثبت کرده است و اکنون بسیاری از آن کتابخانههای شخصی، دیگر، سرنوشتشان دانسته نیست و تنها اطلاع صاحب الذریعه باید مستند پژوهشگران جهان قرار گیرد.