اختصاصی ترنم شعر/ بیستمین اثر حامد ابراهیمپور به چاپ دوم رسید.
سرخپوستها، بیستمین اثر حامد ابراهیمپور با گذشت شش ماه از چاپ، به چاپ دوم رسید. این اتفاق درحالی رخ داد که وضعیت فروش کتابها با توجه به اوضاع کشور در شرایط خوبی به سر نمیبرد و به همین ترتیب، نمایشگاه کتاب امسال نیز با تعطیلی روبرو شد.
چاپ دوم این مجموعه در هزار نسخه و با قیمت 25 هزار تومان توسط انتشارات آنیما وارد بازار خواهد شد. چاپ اول این کتاب هم با همین تعداد نسخه و با قیمت 17 هزار تومان به دست مخاطبین رسیده بود.
سرخپوستها جایزه کتاب شعر ماه بهمنماه را نیز از خانه کتاب دریافت کرده بود.
خالق کتاب «دروغهای مقدس» که در ارجاعات برون متنی رقیب موفق چندانی ندارد، آنچنانی سینما را با شعر گره زده که مخاطبینش را انگشت به دهان میگذارد. اما او اینبار به گفتهی خود سعی کرده دایره مخاطبین خود را گسترش دهد که این موضوع در تفاوتهای این کتاب با کتابهایی نظیر «براندویی که عرقگیر خیس پوشیده»، «آلن دلون لاغر میشد و کتک میخورد» و … محسوس بودهاست.
سرخپوستها، شامل 35 غزل، مثنوی و چهارپاره است که در 108 صفحه به چاپ رسیدهاست.
از دیگر کتابهای حامد ابراهیمپور میتوان به یک مرد بی ستاره آبانی، دروغهای مقدس، براندویی که عرقگیر خیس پوشیده، لن دلون لاغر میشد و کتک میخورد، نگذار نقشهها وطنم را عوض کنند، به هزار دلیل دوستت دارم، آوازهای از طبقه سوم، دور آخر رولت روسی و با دست من گلوی کسی را بریدهاند اشاره کرد.
شعر آخرین مرده قبیله شدم، دومین شعر مجموعه سرخپوستها، را بخوانید:
مردنم بی صدا و عادی بود
مردنِ یک حریفِ تمرینی
تهِ یک فیلمِ اکشنِ هندی!
تهِ یک فیلمِ رزمیِ چینی!
روی دیوار شهر پُر بودم
خونِ من بود روی آجرها
بر صلیبی شکسته میخ شدم
در قیام گلادیاتورها
سایهام روی خاک چاقو خورد
بوی خون داشت شعرِ تازهی من
گریه کردند نقشِ منفیها
گوشه پرده بر جنازهی من
صندلیها سکوت میکردند
پرده گُم میشد و پرم میسوخت
آخر فیلم تیر میخوردم
سینمارکس در سرم میسوخت
وسطِ ماجرا زمین خوردم
آدمِ پشت پرده کات نداد
عشق حتی مرا بلند نکرد
شعر حتی مرا نجات نداد
شیرِ سنگیِ تکه تکه شده
غمِ زنهای ایل من بودم
آخرین مصریِ هلاک شده
وسطِ رود نیل من بودم!
اشکِ تمساح بینوایی که
گریه میکرد و گریه دوست نداشت
آخرین مُردهی قبیله شدم
توی شهری که سرخپوست نداشت