دریانوردی به سمتِ بیزانس؛

رزا جمالی اشعار ویلیام باتلر ییتس را ترجمه می‌کند

کد خبر :‌ 768
کد خبر :‌ 768

«دریانوردی به سمتِ بیزانس» گزینه‌ شعرهای ویلیام باتلر ییتس است که به تازگی با ترجمه رزا جمالی به همت نشر ایهام منتشر شده است. 
 

 در معرفی این کتاب آمده است: «دریانوردی به سمتِ بیزانس» گزینه‌ای از شعرهای ویلیام باتلر ییتس است با ترجمه‌ای شاعرانه و امروزی. ییتس از مهم‌ترین شاعران قرن بیستم است و او را مهم‌ترین شاعر ایرلند می‌دانند. او بنیان‌گذار فرهنگ مستقل ملی‌گرای ایرلند امروز است که از سایه امپراطوری بریتانیا در آمده‌ است. در زندگینامه او که در کتاب آمده است می‌خوانیم:

«ویلیام باتلر ییتس در سال ۱۸۶۵ به دنیا آمد. فرزند پسری جان باتلر ییتس نقاش و سوزان مری پالکسفن است. برادرش جک همچنین نقاش مشهوری بود. خود ییتس هم زمانی که دوران دلتنگ مدرسه‌اش را در لندن و دابلین می‌گذراند، نقاشی می‌خواند. خانواده در بینِ این دو شهر در نقل مکان بود و فرزندان ییتس بیشتر تعطیلات خود را با مادربزرگ مادری‌شان در اسلیگو گذراندند. در حالی‌که آن چشم‌انداز بن بالبن بی‌اغراق و به شکلی نمادین موطن قلبی ییتس بود.

در شعرهای متاخر نظیر «بیزانس» و «آمدنی دیگر» ییتس اورشلیم تازه‌ای خلق می‌کند که نماینده‌ تمامیت هنر است. بسیاری از این اشعار آسان نیستند اما خواننده‌ای که با این غرابت جادویی کنار می‌آید، حتی در دشوارترین شعرها ارزش بسیاری را در میان چهره‌های مختلفی که شاعر به خود می‌گیرد می‌یابد. کهنسالی، پوچی، طرحی که مضحک است، عشق به همسری که او را ملکه سبا خوانده است و مردمی که محنت بسیار کشیده‌اند و در این میانه تمامیتی است. جایی ‌که سیاستمداران ایرلندی در خشم و ستیزه‌اند و او می‌گوید: «این زیبایی وحشتناک» به دنیا می‌آید.

ییتس در ۲۸ ژانویه ۱۹۳۹ در فرانسه درگذشت. در ۱۹۴۸ پیکرش را به ایرلند آوردند که در جایی که خود انتخاب کرده بود، زیر «بن بالبن» با سنگ‌نبشته‌ای از خودش به خاک سپرده شود.

رُزا جمالی شاعر، پژوهشگر و مترجم است. از او تا کنون بیش از ۱۵ عنوان کتاب در زمینه‌های مختلف منتشر شده است. او دانش‌آموخته کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشکده ‌سینما تئاتر دانشگاه هنر و کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است.

شعری از این مجموعه:
 

چشمی سرد انداخت

بر زندگی و بر مرگ

ای اسب‌سوار، بگذر!

دریانوردی به سمت بیزانس

در بخشی از شعر او آمده است:
این سرزمین دیگر جایی برای این مردِ کهنسال نیست
جوانان در کنار هم‌اند ، دست در دست
و یک دسته پرنده لابلایِ درخت‌ها
نسلی رو به مرگ
در آوازهایش
قزل‌آلایی که به ساحل افتاده‌است

دریاهایی از گورماهی‌ها که به گور می‌ماند بیشتر
گوشتی از ماهی یا ماکیان در تمامِ طول تابستان حکم‌ می‌راند
آن‌چه به فرزندی پذیرفته شده است به دنیا می‌آید و می میرد
تمام آن‌چه که در آن شور پنهان است، ندانستن است
بنایی تاریخی از خردی بی‌زمان.

خبرنگار: مجید محمدی 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟