«اولگا توکارچوک» نویسنده لهستانی و «پیتر هاندکه» نویسنده اتریشی در حالی موفق به کسب جایزههای نوبل ادبیات ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ شدند که تحصیلات اکادمیک آنها در رشتههای روانشناسی و حقوق بوده است.
«اولگا توکارچوک» متولد سال ۱۹۶۲ میلادی در شهر سوچلو لهستان است و در حال حاضر در شهر ورسلاو زندگی میکند. والدین او آموزگار بودند و پدرش به عنوان مسئول کتابخانه مدرسه نیز کار میکرد. «اولگا» در کتابخانه مدرسه همه آنچه را میخواست مطالعه میکرد و آنجا بود که استعداد ادبی در او پرورش یافت. پس از تحصیل در رشته روانشناسی در دانشگاه ورشو، اولین کتاب داستانی خود را با عنوان «سفر کتاببازها» در سال ۱۹۹۳ منتشر کرد.
این کتاب با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و توانست جایزه ادبی ناشران لهستان را به عنوان بهترین اثر اول یک نویسنده به خود اختصاص دهد. او اولین کتابش را هم که یک مجموعه شعر بود با نام «شهرها در آینهها» در سال ۱۹۸۹ به چاپ رساند. اما مهمترین اثر نوشته «اولگا توکارچوک» رمان «نخستینبار و دیگر بارها» در سال ۲۰۱۰ بود. این رمان به داستان زندگی یک خانواده در طول چند نسل میپردازد و دارای جزئیات واقعگرایانه و روشن بسیاری است که به تاریخ لهستان در قرن بیستم میلادی نیز مرتبط است و به گفته خود «توکارچوک»، این رمان تلاش او برای کنار آمدن با تصویر ملی گذشته است. این نویسنده در سال ۲۰۰۲ نیز کتاب «خانه روز، خانه شب» را نوشت که آن را میتوان مجموعهای از داستانهای کوتاه دانست که آمیزهای از واقعیت و افسانه است. توکارچوک در سال ۲۰۱۸ توانست برای رمان «پروازها» موفق به کسب جایزه بوکر بینالملل شود تا اولین نویسنده لهستانی باشد که چنین جایزهای را کسب میکند. او در سال ۲۰۱۹ نیز برای رمان ««استخوانهای مردگان را شخم بزن» به جمع نامزدهای نهایی جایزه بوکر بینالملل راه یافت.
«داستانهای عجیب»، «دستنوشتههای یعقوب»، «آنا در گورهای جهان»، «آخرین داستانها»، «عروسک و مروارید» و «قصههای کریسمس» از جمله دیگر آثار این داستاننویس و شاعر ۵۷ساله لهستانی هستند.
«پیتر هاندکه» رماننویس، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس اهل اتریش است که در سال ۱۹۴۲ در منطقه گریفن اتریش متولد شد. او به همراه مادرش که بعدها در سال ۱۹۷۱ خودکشی کرد، بین سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۸ در منطقه تحت اشغال شوروی در برلین زندگی میکردند. «هاندکه» در سال ۱۹۵۴ به یک مدرسه شبانهروزی فرستاده شد و اولین نوشتههایش در نشریه مدرسه منتشر شد. او در سال ۱۹۵۹ به شهر کلاگنفورت بازگشت و تحصیل در دوره دبیرستان را آغاز کرد. از سال ۱۹۶۱ نیز وارد دانشگاه گراتس در رشته حقوق شد.
«هاندکه» در طول دوران تحصیل به تدریج نام خود را به عنوان یک نویسنده مطرح کرد و به تشکلهای ادبی پیوست. در سال ۱۹۶۵ و زمانی که انتشارات آلمانی « Suhrkamp Verlag» پیشنهاد چاپ کتاب او را پدیرفت، او ترک تحصیل کرد و اولین رمان خود را با عنوان «هورنتها» منتشر کرد. این نویسنده با حضور در نشستی موسوم به گروه ۴۷ در آمریکا که شامل هنرمندانی آوانگارد بود، توجه بیشتری را به سمت خود معطوف کرد.
«هاندکه» فیلمنامههای فراوانی نیز نوشته است و فیلم «زن چپدست» را نیز کارگردانی کرده که در سال ۱۹۷۸ اکران شد و در بخش رقابتی جشنواره کن یکی از نامزدهای نخل طلا بود و توانست مدال طلای سینمای هنری آلمان را در سال ۱۹۸۰ کسب کند. او در نگاش فیلمنامه فیلم معروف «بهشت بر فراز برلین» با «ویم وندرس» کارگردان نامدار آلمانی نیز همکاری داشت. «هاندکه» از سال ۱۹۷۵ تاکنون یکی از داورهای جایزه ادبی «Petrarca-Preis» است.
«ترس دروازهبان از ضربه پنالتی»، «داستان کودکان»، «بر فراز دهکدهها»، «پیمودن دریاچه کنستانس»، «نامه کوتاه، وداع طولانی»، «ماجراهای مداد» و «زن چپدست» مهمترین کتابهای نوشته «پیتر هاندکه» هستند که جوایز متعدد و مهمی چون جایزه «گئورگ بوشنر» (۱۹۷۳) و جایزه «فرانتس کافکا» در سلا ۲۰۰۹ را برای به او به ارمغان آوردهاند. او در سال ۲۰۰۴ نیز جایزه بینالمللی «ایبسن» را برای نمایشنامهنویسی دریافت کرده است.