اختصاصی ترنم شعر/ امیر پیرنهان، از ترانهسراهای جوانی است که سالهاست در مارکت موسیقی حضور دارد. در رزومه کاری او از همکاری با احسان خواجهامیری تا حامد همایون به چشم میخورد.
چندی پیش با ایراداتی که وزارت ارشاد به کارهایش گرفتهبود، مسائلی را مطرح کرد. ممیزیهایی که همیشه گریبان ترانهسراهای کشورمان را گرفتهاست. از بوسه و آغوشی که سالهاست که در ترانهها تنها ردی از آن بجا مانده، تا کلماتی مانند دیوونه که ناگهان ممنوع میشوند!
با او به گفتوگو نشستیم تا از وضعیت شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت وزارت ارشاد و صنف ترانهسراها بگوید؛
نگاه شما نسبت به ممیزی، سانسور یا نظارت چگونه است؟
من نمیگویم سانسور، میگویم نظارت و با نظارت موافق هم هستم.
مسئلهای که برای ما ایدهآل است، این است که مانند شرکتهای خارجی عمل کنیم. یعنی شرکتها نظارتهای داخلی خود را داشته باشند و اگر چیزی خلاف قانون منتشر شد، شرکت مسئول انتشار آن باشد. حالا اگر نمیتوان به این درجه رسید، حداقل به شکلی باشد که بتوان فعالیت کرد.
آیا از طریق وزارت ارشاد لیست کلمات ممنوعهای به ترانهسرایان اعلام شدهاست؟
خیر! ما خودمان پیشفرضهایی داریم که کلماتی مانند بوسه و آغوش را استفاده نکنیم.
اخیرا کار به جایی رسیدهاست که اگر ترانه ایراد وزنی نداشته باشد، سیاسی هم نباشد و خبری از آغوش و بوسه هم در آن نباشد، مینویسند فاقد ارزش ادبی و نوآوری! و بدون هیچ توضیحی کار رد میشود!
ما نه تنها نمیدانیم چه چیزهایی را نمیتوانیم در ترانهمان بیاوریم که اگر براساس حدس و گمان آنها را رعایت کنیم با مسئلهای مثل فاقد ارزش ادبی روبرو میشویم که درباره آن هیچ حدس و گمانی هم نمیتوانیم بزنیم.
سالها پیش ایرادی از یک بند من گرفته شدهبود که من هرچقدر میخواندم متوجه نمیشدم تا اینکه رفتم پیش استاد بهمنی و گفتم ایراد این را به من بگویید. بند هم این بود: “نه اینکه کاملا دیوونه باشم/ همین دیوونه که میخونه باشم/ فقط چند ساله که گوشه نشینم/ میخوام وقتی رسیدی خونه باشم” استاد بهمنی هرچقدر نگاه کرد گفت بند قشنگی است و من گفتم نکند میخونه را چون جدا نوشتم مِی خانه خواندهاند؟ استاد بهمنی ناراحت شد و با عصبانیت گفت غلط گیر را به من بدهید و زیر کار نوشت تصحیح شد!
ما کلمات ممنوعه قدیمی اینچنینی هم داریم! حتی کلمات ممنوعهای داریم که خود دوستان در جریان نیستند و وقتی در کار با آن روبرو میشوند ممنوعشان میکنند!
و کلمه دیوونه که گویا از کلماتی است که جدیدا به کلمات ممنوعه اضافه شدهاست!
به قول دوستان، به طور کلی توهین به معشوق اعم از دیوونه، لعنتی و … ممنوع است. من فکر میکنم دوستان بدنبال کلمات برای ممنوع کردن میگردند و کلمات را پیدا میکنند. ما دیوانه را با بار معنایی مثبت استفاده میکنیم! مجنون مگر نامش را مجنون گذاشتند به او توهین کردند؟
بجز این دو مسئله، ایرادهای دیگری که وزارت ارشاد به کارها میگیرد چیست؟
قبلتر ایراد وزنی خیلی گرفته میشد اما از جایی گفتند اگر کار براساس ملودی سروده شده بالای آن قید کنید! خب ما که فقط ترانه نداریم! به این شکل بحث سانگ رایتینگ به کل ندید گرفته میشد.
میزان تعامل شما با شورا چقدر است؟ ارتباطتان با اعضای شورا به چه شکلی است؟
ما اعضای شورا را نمیشناسیم. کمترین حق افرادی که ترانههایشان را به شورا میسپارند این است که اعضای شورا را بشناسند! هر سازمان و ارگانی اعضایش را معرفی میکند، از مدیرش تا کارمندهایش را! ما در جلسات شعر میفهمیم که برخی افراد در شورا هستند.
یعنی هیچ شناختی نسبت به اعضای شورای شعر و ترانه وجود ندارد؟
خیر اعضای این شورا مشخص نیست. اصلا یکی از مسائلی که من با آن مشکل دارم، نام این شوراست. چرا شورای شعر و ترانه؟! ما نیاز داریم به کسانی که با ترانه و موسیقی آشنا باشند. ما در ترانه قابلیتهایی داریم که در شعر این قابلیتها وجود ندارد. ما کلمات خارجیای را داریم که در زبانمان حل شدهاست. زبان ترانه، زبان محاوره و کوچه و بازار است.
واقعیت این است که اگر شعر حافظ هم به شورا فرستاده شود، روی آن شعر ملودی آورده شدهاست و آن شعر در آن مکان و زمان ترانه به حساب میآید!
ما اگر در ترانههایمان از کلمه ریسک استفاده نکنیم، مردم در مکالماتشان بکار نمیبرند؟ ما در شورا به کسانی نیاز داریم که این حداقلها را درک کنند، نه اینکه برای این مسائل هم قانون بگذارند که اینها هم استفاده نشود! سوای احترام برای بزرگانی که در شورا حضور دارند، به نظر من درکی از ترانه در شورا وجود ندارد. ما در این شورا بسیار پسرفت کردیم.
یعنی شما معتقدید سختگیریهای وزارت ارشاد باعث پیشرفت موسیقی پاپ ما نشدهاست؟
شما اگر در مسیر آب سد هم بسازی، سد تا یک جا گنجایش خواهد داشت. با سختگیریهای دوستان، موسیقی شش و هشت در زیرزمین جان گرفت و مطرح شد. حتی موسیقی لسآنجلسی جانی دیگر گرفت. ما شاهد این هم هستیم که آنها با خیلی از دوستان داخلی همکاری میکنند و کارشان را به خوبی جلو میبرند.
یعنی این اتفاقات به ضرر موسیقی داخلی و به نفع موسیقی زیرزمینی و آن ور آبی است؟
بله! ما پذیرفتیم که کارمان از طریق وزارت ارشاد وارد مارکت موسیقی شود و این یعنی ما برادریمان را ثابت کردیم. در حالیکه دوستانی که با خوانندگان آن ور آبی کار میکنند به راحتی و یک شبه کارشان منتشر میشود و سودشان را هم میکنند.
حالا که ما برادریمان را ثابت کردیم، وزارت ارشاد هم یک قدمی برای ما بردارد و ساز و کار را به ما توضیح دهد.
جدیدا شورا از کارهای شما چه ایراداتی گرفتهاست؟
ما جدیدا هرکاری را راهی وزارت ارشاد میکنیم، شورا بدون هیچ توضیحی فقط با گفتن عبارات “فاقد ارزش ادبی و فاقد خلاقیت و نوآوری” کار را رد میکند! برای این دوستان این فاقد ارزش ادبی گزینهای شده که اگر ترانهای مشکلی نداشت ولی باب میلشان هم نبود، آن را راحت رد کنند.
کسی که کارش رد میشود، کمترین حقش این است که دلیلش را بداند!
قرار بود قوانینی تدوین شود و کارها در چارچوب قوانین رد شوند.
این خود، مشکلهای دیگری را میآفریند. چرا از ترانهسرایان نظرخواهی نمیشود؟ چرا شورا خود رای عمل میکند؟
نگاه دوستان در ممنوعیتها غلط است! برخی ممنوعیتها مثل این است که بگویند از فردا استفاده از چاقو ممنوع است چون با چاقو آدمهایی کشتهشدند! خب! یک جراح با پیچ گوشتی باید سراغ مریضش برود؟ اولویت دوستان این است که ممنوع کنند و در این بین برخی کارها مجوز بگیرد. همین نگاهها باعث میشود کسانی مثل عبدالجبار کاکایی در شورا نتوانند کار کنند و عدم حضور این افراد به ضرر ما تمام میشود!
در استودیو، آهنگسازها به ما میخندند و میگویند: “طفلکیا! اینم از فردا نباید بگید!”
و باید بگویم که چقدر ما بیچاره هستیم که به قانون یک کشور احترام میگذاریم و برای مجاز کار کردن در همان کشور باید به دوستان التماس کنیم!
شورا میگوید ما به برخی کارها مجوز نمیدهیم اما برخی کارها از دریچههای دیگری مجوز میگیرد. این ماجرا از سوی ترانهسراها و شرکتها به چه شکلی است؟
من کاری ندارم که به یک سری کارها مجوز داده شدهاست، مردم اگر موسیقی را پذیرفتند برای خود دلیل دارند و الان هم با این کاری ندارم که با هزینههای گزاف موسیقی را به گوش مردم تحمیل میکنند. حرف من این است که چرا به کار سالم من مجوز نمیدهند؟ واقعا به ترانهای که روی کاغذ است نمیشود گفت ارزش دارد یا نه! آهنگ “آهای خوشگل عاشق” که زمانی همه جا در حال پخش بود را اگر روی کاغذ بیاوری ارزش ادبیاش چقدر است؟ میشود به همچین کاری اینگونه نگاه کرد؟ با نگاه فعلیای که در شورا حاکم است، آن کار مجوز نمیگرفت و پخش نمیشد.
و این مسئله یعنی خود دوستان اعتراف میکنند، سیستم غلط است! حالا حداقل در این سیستم غلط، گیر و دارها را کم کنند.
ساز و کار شورا به این شکل است که از هجده عضو، در شش روز هفته، هر روز سه نفر درباره آثاری که آمده نظر میدهند. این ساز و کار چقدر آسیب زاست؟
در گذشته که دورهم جمع میشدند هم، همه افراد کار را نمیخواندند و اصولا یک نفر میخواند و نظر میداد، بقیه هم زیر کار را امضا میکردند. عملا الان تعداد افرادی که نظر میدهند بیشتر شدهاست!
و این مشکل همکاران شما در این اتفاقات هم هست؟
این مشکل دوستان هم هست. بعضی از دوستان بارها شده که کارشان را برای من ارسال کردند و از من پرسیدند که این کار کجایش ایراد دارد! چند باری هم من این کارها را با عبدالجبار کاکایی در میان گذاشتم و او هم لطف کرد و مشکل را پیگیری کرد!
تا جایی که در توانم باشد، من این مسئله را پیگیری خواهم کرد. ما با این وضعیت درحال بازگشت به دوران اول موزیک پاپ بعد از انقلاب هستیم!
یعنی این تجربه، صرفا یک تجربه شخصی نیست؟
تمامی دوستان مشکل مجوز داشتند، مگر کسانی که با خوانندگان آن ور آبی کار کردهاند. ما زیر فشار نشستهایم موزیک داخلی را ارتقا بدهیم اما کار با خوانندگان آن ور آبی چه از نظر مالی، چه از نظر ارزش پیش خواننده و آهنگساز و راحتی، خیلی بهتر است. ما اشتباه کردیم که پای ترانه داخلی ماندیم که دوستان اینگونه کارهایمان را قلع و قمع کنند.
پس به طور کلی با قانون بودن این نظارت مشکلی ندارید؟
در هر کشوری قانونی وجود دارد و قانون چه درست باشد و چه غلط، ما موظفیم به آن احترام بگذاریم. در اینجا هم قوانینی هست از جمله مسائل سیاسی و یک سری مسائل عرفی. ما هم این مسائل را میپذیریم.
اما دوستان میگویند کلمات انگلیسی استفاده نکنید که فرهنگستان زبان و ادب فارسی زیر سوال میرود! خب برای کراوات وقتی جایگزین درازآویز میگذارند که نه کلمه خوشآوایی است، نه کلمه زیبایی است و نه مردم استفاده میکنند، ما چگونه در ترانه آن را استفاده کنیم؟
و پیشنهاد شما برای بحث قانونی این موضوع چیست؟
برای این ممنوعیتها حداقل تعدادی از ترانهسراها را جمع کنند و با آنها مشورت کنند. چرا یک سری قوانین برای ما تصویب میشود که هیچ استدلال تخصصیای پشتش نیست و بعد، رعایت کردن آن هم اجباری و الزامی میشود؟ برخی مسائلی که عنوان میشود از لحاظ ترانه به هیچ وجه تخصصی نیست اما از لحاظ شعر تخصصی است!
در خصوص کلمات ممنوعه، شورا معتقد است همچین کلماتی وجود ندارد! و کلمه در جایی که استفاده میشود ممنوع میشود! در خصوص کلماتی مثل آغوش و بوسه هم، تنانگی نداشتن اثر مطرح است.
“به سر سودای آغوش تو دارم” در این مصرع منظور شاعر کاملا مشخص است. این مسئله تنانگی کاملا نظر شخصی است. کار ما، با چه سلیقهای قرار هست سانسور شود؟ من مسئله تنانگی را قبول ندارم چون تنها بحث شخصی مطرح است و اصلا اینگونه ممیزی کردن اشتباه است، هرچند دوستان خیلی وقت است راه را اشتباه میروند.
دلیل این مسئله را تخصص نداشتن اعضای شورا میدانید؟
اصلا بگویند اعضای این شورا بر چه اساسی انتخاب میشوند که ما بیشتر اعضای آن را نمیشناسیم، حتی اگر اسامیشان را بشنویم!؟ این افراد با چه رزومهای انتخاب شدهاند؟ چند کار اجرا شده داشتهاند؟ حداقل انتخاباتی چیزی باشد که ما درباره اعضا نظر بدهیم!
نظر شما این است که حداقل نیمی از اعضای شورا با نظر ترانهسرایان انتخاب شوند؟
این حداقل خواسته ماست! که نصف، نصف باشد! آن هم در کشوری که مدعی دموکراسی است.
حالا برخی میگویند نمیتوان گفت چه کسی نظر بدهد و چه کسی نه، چون صنفی وجود ندارد! اما وزارت ارشاد تمامی اطلاعات من و افرادی که یک بار کار به وزارت ارشاد فرستادهاند را دارد! تمامی اینها میتوانند رای دهند و نیازی به صنف هم نیست.
یکی از دلایلی که اینگونه مشکلات دامن ترانهمان را گرفته نداشتن یک صنف نیست؟ تشکیل صنف مشکلاتی از این دست را حل نمیکند؟
این صنف به دلایل مختلف تشکیل نمیشود. ما هیچ ترانهسرایی نداریم که دغدغه همه ترانهسراها را داشتهباشد. این قضیه را من همیشه با اتفاقی که در محرم میافتد مثال میزنم که در یک کوچه سه هیئت برپا میشود تا شخصی بگوید من رییسم! وضع ترانه ما هم همین است.
مدتی قبل ولی اتفاق نظری جمعی در خصوص سرقت ادبی شکل گرفت!
بله ولی نتیجه آن کمپین مشخص کرد که هیچ کسی به فکر صنف ترانهسراها نیست. ما گفتیم از حقوق ترانهسراها دفاع کنیم، عدهای منتفع شدند و ماجرا خاتمه پیدا کرد.
پایگاه خبری ترنم شعر، پیشتر گفت و گوهایی با سه تن از اعضای شورای شعر نیز ترتیب داده بود که از طریق لینکهای زیر قابل مشاهدهاست؛
گفت و گو با محمدعلی بهمنی، رئیس دفتر شورای شعر و ترانه:
http://www.taranomesher.ir/sl/n/423
گفت و گو با سعید بیابانکی، عضو سابق شورای شعر و ترانه:
http://www.taranomesher.ir/sl/n/352
گفت و گو با مجید افشاری، عضو شورای شعر و ترانه:
http://www.taranomesher.ir/sl/n/347