با حامد احمدی از شعر تا بیدل، توللی و ممیزی؛

با انتشار کتاب به تیغ تیز سانسور مشروعیت نمی‌بخشم

کد خبر :‌ 512
کد خبر :‌ 512

اختصاصی ترنم شعر/ زبان و ادبیات مخصوص خود را دارد که با خواندن این گفتگو به آن پی می برید. شاعران امروز خوب میشناسندش. در جلسات شعر حضور بسیار کمرنگی دارد. کتاب چاپ شده ای ندارد و به شدت از این موضوع گریزان است. با حامد احمدی به گفتگو نشستیم تا از شعر بگوید؛
 

شعری دارید با مطلع: «با حامد احمدی بگویید / با حامد احمدی چه کردی؟ ». حال بگویید با حامد احمدی چه کردید؟

جز آنکه ز شرط سربلندی
کوتاه نیامدم چه کردم؟
 

از شعر چه می خواهید؟

بلکه باید از شعر بپرسید که از جان من چه می‌خواهد که همواره بیش از آنکه فاعل و متکلم شعر باشم منفعل و مخاطبش بوده‌ام وقتش که رسیده و گسل‌هایم که فعالِ فعال شده سر بزنگاه درآمده و گریبانم را گرفته و سر ‌جایم نشانده و قلم به دستم داده که بنویس و نوشته‌ام تنها چون نمیتوانستم ننویسم و نه از سر طلب غایتی و جلب عنایتی و جذب سکه‌ای و دفع شهوتی.
هرگز نخورده شور و شرم ترس محتسب
هرگز نبرده زور و زرم زی مزوری
هرگز نه رانت خورده‌ام از هیچ انجمن
هرگز نه سکه برده‌ام از هیچ داوری

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.

آن شاعرانه چه زمانی رخ می دهد؟
 
اما “آن” شاعرانه را اگر می‌شد در جیب جا داد و عرض و طولش را اندازه گرفت و به چارچوب تعریف و توصیفش درآورد و حتی زمان رفت و آمدش را پیشبینی کرد که دیگر اسمش “آن” نبود تنها چیزی که می‌توانم گفت بلاتشبیه تمثیل وحی و نسبت آن با نبی‌ست که در آستین نبی نیست و تا اندکی پرده را کنار زند و گوشه‌ی چشمی نشان دهد همچون برق آمده و رفته تا دوباره کی ابرو نماید و جلوه‌گری کند و رو ببندد و این کرّ و فرّ و قطع و وصل و قبض و بسط همچنان ادامه دارد و پدر شاعر را درمی‌آورد و پیرش می‌کند تا مگر کی مرگ آرامش کند.

چطور می توان از داستان  یا فیلم در شعر بهره برداری کرد؟

گستره‌ی مواد مورد نیاز شعر از ماه تا ماهی است و داستان و فیلم هم می‌توانند پاره‌ای از مصالح ساختمان شعر را تامین کنند چه از حیث بکاربردن تکنیک‌های سینمایی و داستانی در ساختار شعر و چه از حیث ورود تلمیحات و ارجاعات و اشارات داستانی و سینمایی در محتوای شعر لکن نه از آن دست که مشتی اسم و عنوان فیلم و آرتیست و مصطلحات سینمایی را فله‌ای و گله‌ای بپاشی روی کاغذ و بیندازی وسط شعر و مفرداتی مثل “سکانس” و “پلان” و “اپیزود” را مربوط و نامربوط بلغور کنی که ایها الناس بدانید و آگاه باشید که من خیلی فیلم دیده‌ام و اسم اینهمه آرتیست بلدم با مخلفات اضافه.

درباره زبان شعرتان بگویید چگونه شاعر می تواند به چنین زبانی برسد؟

راستش چنین نسخه‌ی حاضر و آماده‌ای در جیب ندارم اما توصیه‌ام این است که برای آموزش و پرورش ذوق سلیم و فطرت مستقیم تا می‌توانند از پیشینیان و پسینیان شعر خوب بخوانند و شعر بد و متوسط اصلا نخوانند و بدانند که در خورجین تاریخ ادبیات ما آنقدر شعر خوب و شاعر خوب هست که اگر تمام عمرشان را هم وقف شعر خوب خواندن کنند به مرور آنچه هست قد نمی‌دهد پس وقت و عمر گرانمایه را حرامِ خواندن شعر ضعیف و شعر متوسط نکنند و در چنبر شعرای درجه‌سیزده‌وچهارده امروزی نیفتند که هم اتلاف و اسراف وقت است و هم آستانه‌ی تحریک و التذاذ هنری‌شان را پایین و طبعشان را آسانگیر و مسامحه‌کار و همه‌چیزخوار و زود‌انزال بارمی‌آورد که از امراض شایع کاربران شعر امروز از متکلم تا مخاطب است.

چرا تاکنون کتابی چاپ نکردید؟

گویند که شاعرا کتاب تو چه شد؟
پیغمبر لاکتاب اگر هست منم!
علل مختلفی دارد از جمله آنکه نخواستم و نمی‌خواهم و ان شاء الله نخواهم خواست که با انتشار کتاب تلویحا به تیغ تیز و دراز سانسور و ممیزی رسمیت و مشروعیت ببخشم و سرنوشت حلال‌زاده‌ی طبع نژاده‌زایم را به تیغ ممیّز بی‌فرهنگ شعرسوز ادب‌ستیز بسپارم تا قلب عشقش را از جا درآورد و خصیتین ستیزش را از بیخ بکشد و یک بچه‌ی خوب و بی‌آزار و اخته و بی‌خطر لای حوله‌ی مجوز تحویل من و مخاطب بدهد و از آتشفشان جوش و خروش کبریت بی‌خطر بسازد هرگز خودم را در معرض این درازدستی و گستاخی قرار نمی‌دهم و با خود این بیت توللی را می‌خوانم:
ورق‌ورق شود ار شعر چون گلت ز نسیم
غمین مباش فریدون زمانه صحاف است
شاید روزی در افغانستان و فلات پامیر چیزی منتشر کردم اما اینجا نه

 

 اوضاع نشر به گونه ای نیست که هرکسی توانایی چاپ کتاب داشته باشد، مطمئن باشد کتابش فروش خواهد رفت. چقدر با انتشار شعر در فضای مجازی موافق هستید و  یا کتاب هایی که  به صورت الکترونیک منتشر می شود؟

اساسا با شکستن انحصار کاغذ به عنوان تنها رسانه‌ی شعر بشدت موافقم.
 

چگونه شاعر می تواند به مرحله ای برسد که امضای خودش را داشته باشد؟

پس از تمرین و مشق فراوان و عبور از مرحله‌ی تقلید که ناگزیر اولین ایستگاه هنری هر هنرمندی است. اگر ملکه ابداع و خلاقیت در او متمکن باشد رفته‌رفته از زیر سایه‌ی الگوهایش شانه خالی می‌کند و جان هنرمندانه‌اش را از شیر تتبع می‌گیرد و علیرغم تاثیراتی که پذیرفته کم‌کم به استقلال و تشخص می‌رسد و بقول شما صاحب امضای شخصی می‌شود و در غیر اینصورت مادام‌العمر مقلد خوب یا بد دیگران باقی خواهد ماند و هیچ کاری هم نمی‌شود کرد.

راجع به ورک شاپ هایی که برگزار کردید بگویید و هدف از برگزاری این ورک شاپ ها را توضیح دهید؟

چندباری به پیشنهاد دوستان از این دوره‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف شعر و ادبیات داشته‌‌ایم و هدفش هم قاعدتا ارتقای دانش و توان ادبی شاگردهایم و البته سد جوع خودم بوده است.
 

چرا می گویند شما شاعر مردم گریزی هستید؟ توضیح می دهید؟

از همانها که می‌گویند بپرسید اما همینکه از مردم‌گریزی بنده سخن گفته می‌شود یعنی اشکالی در کار است. چون یک مردم‌گریز ششدانگ چنان از مردم می‌گریزد که اسمی هم به مردم‌گریزی درنکند نه مثل عنقا که مشهور است به اعتزال و شهرت‌گریزی! بقول بیدل: مزن به سنگ از جنون شهرت چو نام عنقا وقار خود را

از ترنم شعر به عنوان خبرگزاری تخصصی شعر ایران چه انتظاری دارید؟

ترنم شعر باید ترنم “شعر” باشد ترنم شعری که ترنم “شعر” نباشد ترنم “شعر” نیست، ترنم ناشعر است و بلندگوی متشاعر. ترنم شعر باشید!


گفتگو: فاطمه سادات طبایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟