با سجاد عزیزی آرام از زمستان تا زمستان؛

عزیزی: کانون داری با جلسه داری متفاوت است

کد خبر :‌ 375
کد خبر :‌ 375

اختصاصی ترنم شعر/ سالهاست دبیر کانون ادبی زمستان است و به گفته خودش تا کنون درباره این کانون و حواشی آن گفتگو نکرده است و در این مصاحبه همه ناگفته هایش را بازگو می کند. حرف و حدیث های بسیاری در مورد شخص او و کانون مردم نهادش وجود دارد. در دومین گام گفتگو با دبیران کانون های ادبی، پس از برگزاری چهاردهمین سال جشن تاسیس کانون با سجاد عزیزی آرام به گفتگو نشستیم تا از زمستان بگوید؛
 
 
چرا کانون زمستان پرحاشیه ترین کانون ادبی بین کانون هاست؟

واقعا نمی‌دانم. برخی اوقات دوستان و شاعران می‌گویند مردم به قطاری سنگ می‌زنند که در حال حرکت است. اصولا هر کار خوبی که در جامعه ما انجام شود مورد مخالفت عده ای قرار می‌گیرد. فیلم خوب، موسیقی خوب، تئاتر خوب، تیم فوتبال خوب و حتی اگر جشنواره کوچکی برگزار کنید هم مورد حمله و غضب قرار می‌گیرد. خصوصیت مردم ما در این دهه حساسیت بیش از حد نسبت به یکدیگر است و باعث می شود در کاری که به ما مربوط نیست دخالت کنیم. یکی از علت های آن هم رسانه ای مثل اینستاگرام است. یک نفر از خانه اش با یک موبایل برای همه جهان تعیین تکلیف می کند. کانون زمستان هم همان قطاری است که با سرعت می رود و سنگ زدن به آن برای بسیاری خوشایند است. به خصوص برای کسانی که سوار این قطار نیستند.
 
 
سال 88 که کانون زمستان از فرهنگسرای رازی جدا شد، افراد زیادی به طور ناگهانی اطراف شما را خالی کردند. افرادی که «شما» کنار آن‌ها در زمستان بودید. چرا؟

این غریب ترین سوالی است که می شنوم. کانون زمستان چهارم دی ماه 84 تاسیس شد. افراد آزاده ای هستند که از پاسخ دادن وحشتی ندارند و می توانند به طور شفاف پاسخ دهند که کانون زمستان چگونه تشکیل شد. من کنار کسی نبودم. سال 83 در جشنواره دانشجویی دفاع مقدس و سال 84 در جشنواره دانشجویان سراسر کشور، نفر برتر شعر کشور شدم. به توصیه مسئولان شهرداری وقت که شعرخوانی مرا از تلویزیون دیده بودند، کانون ادبی تاسیس کردم که به دلیل مصادف شدن با فصل زمستان و علاقه عجیب خودم به شعر زمستان اخوان، زمستان نام گرفت. کانون زمستان را من تاسیس کردم. سیدمهدی موسوی، سمانه نائینی، امیر مرزبان و من کانون را تشکیل دادیم.
بسیاری از دوستانی که ادعا می کنند در تاسیس کانون سهمی داشتند از سال 86 وارد جمع زمستانی ها شدند. ضمن اینکه می توانید از فرهنگسرای رازی بپرسید که چه کسانی برای اولین بار اساس نامه کانون را امضا کردند.
 
صحبت هایی شنیده شده مبنی بر اینکه شما با لباس سربازی به عنوان مخاطب در جلسات زمستان حضور داشتید و مدتی بعد به دلایلی کانون را از آن خود کردید.

بنده از ابتدا مدیر کانون زمستان بوده‌ام و هرگز مخاطب آن نبوده‌ام چرا که کانون زمستان با من به دنیا آمده است. من خرداد سال 86 به خدمت سربازی رفتم. اگرکسی مرا با لباس سربازی دیده دو سال بعد از تاسیس کانون بوده. اینجا دو سوال پیش می‌آید. یکی اینکه شما در جلسه داری اینقدر ناتوان بودید که یکنفر از راه بیاید و جلسه را از شما بگیرد و دوم اینکه اگر شما انقدر قوی بودید که زمستان را تاسیس کردید، چرا نتوانستید جلسه بهتری از زمستان تاسیس کنید؟

خاطرم هست به توصیه یکی از دوستان شاعر شخصی وارد کانون شد تا جلسات نقد فیلم برگزار کند. او هیچوقت کارشناس شعر کانون نبوده و همیشه منتقد فیلم بوده است. حتی مجری نشست ها هم ثابت نبوده و بین ما چهار نفر در گردش بود. به هرحال جهان تغییر می‌کند و افرادی که تا دیروز تو را رفیق و برادر می خواندند و وصیت نامه شان را به تو سپردند امروز دیگر هیچ کدام برای یکدیگر قابل اعتماد نیستید. 9 ماه جلسات زمستان از رازی به باشگاه سایپا در جاده کرج تغییر مکان داد و طبیعی است که بسیاری از افراد نتوانستند در این جلسات شرکت کنند، تا سال 89 که جلسات در ایوان شمس ادامه پیدا کرد.
از نظر من تمام این ها شایعه، حسادت و کینه ورزی افراد این حوزه است.

جایی گفتید که کانون زمستان مردم نهاد است. این کانون مردم نهاد سالهاست با بودجه های کلان و پول های عجیب و غریب جشن ها، همایش ها و مراسم های بزرگی برگزار می کند. یک کارمند ساده شهرداری چگونه به چنین بودجه هایی دسترسی دارد؟ لطفا شفاف سازی کنید.
 
این اولین بار نیست که ما برندی را به عنوان اسپانسر معرفی می کنیم. پیش تر ها هم اسپانسرهایی از ما حمایت کردند. بانک تجارت اسپانسر یکی از جشن های ما بود که بعد از انتشار عکس ها و فیلم ها یک ریال هم به ما پرداخت نکرد و کار به دادسرا کشید. والت ولتر برند تولید ماالشعیر اسپانسر یکی از جشن ها بود که برای یک همایش 5 میلیون تومان پرداخت کرد. برند پنتر دو بار به مبلغ دو میلیون تومان اسپانسر شد. مدیر شرکت پارساسازه برای هر برنامه درآستانه مبلغ پنج میلیون تومان به ما کمک می کند که این قیمت خرج دستمزد گروه صدا، چاپ بنر و غیره می شود. بزرگداشت هوشنگ کامکار با 20 میلیون تومان برگزار شد که همه در همان جشن خرج شد. چیزی که دیگران نمی بینند، روابط عمومی ماست. شهرداری به همه کانون ها کمک می کند. برخی از این ظرفیت استفاده می کنند و برخی نه. حمایت شهرداری از ما بعد از مستقل شدن، فقط در اختیار گذاشتن سالن بود. به جز شهرداری و وزارت بهداشت که دو دوره جشنواره نبض واژه ها را برگزار کردیم، هیچ ارگان و نهاد دولتی از ما حمایت نکرد. ما هیچ گاه با ارشاد، حوزه هنری و دانشگاه ها کار نکردیم. مبالغ اسپانسرها را نیز اعلام کردم که حرفی نباشد. برخی از اسپانسرها هم خدمات می دهند. مثل دسلو که در برنامه ها برای ما پیانو می فرستد. یا زعفران سحرخیز که پکیج های خود را به مهمانان اهدا می‌کند و همه چیز توافقی است. تیم فوتبال شاعران را تشکیل دادیم و مدتی بعد چه حرف ها که شایعه نشد. زمستان با پول نمی چرخد با روابط عمومی اداره می شود. من هم می توانستم در اساسنامه ای که در ارشاد ثبت کردم، کانون را تجاری بنامم و راحت تر به پول برسم. اما کانون مردم نهاد را انتخاب کردم. مردم جلسات خوب زمستان را می بینند اما نمی‌دانند که گردش مالی نزدیک به صفر دارد.
 

بسیاری معتقدند که زمستان، کانون ادبی نیست. اگر موسیقی را از برنامه های کانون بگیریم هیچ چیزی برای ارائه ندارد. کما اینکه خروجی مهمی هم از کانون زمستان دیده نشده.

ما تا امروز 700 نشست نقد و بررسی شعر برگزار کردیم. همیشه نشست های شعر و ترانه با کارشناسان مختلف برگزار و سال 87 بود که نشست های ترانه را از شعر جدا کردیم. اگر کسی ادعا می کند که 50 شاعر محصول کانون او هستند، من چنین ادعایی نمی کنم. فایل های صوتی، دست نوشته و اسناد دیگری از شاعران به نام امروز دارم که در زمستان رشد کردند و امروز مدعی هستند که هیچوقت پایشان به زمستان باز نشده است. فایل صدای شاعری را دارم که استاد یوسفعلی میرشکاک شعرش را نقد کرد و امروز می گوید به زمستان اعتقادی ندارد و تا کنون به آن وارد نشده است. 110 عنوان کتاب شعر را نقد و بررسی کردیم. ما مثل بسیاری از کانون ها نقد کتاب بدون حضور مولف برگزار نمی کنیم. کتاب افرادی مثل استاد محمدعلی بهمنی، فاضل نظری، استاد گرمارودی، علی معلم، محمدرضا عبدالملکیان، گروس عبدالملکیان و بسیاری دیگر با حضور خودشان در زمستان نقد شد.
 

این اسامی که نام بردید از نظر تفکری خیلی با هم متفاوت هستند.

بله همانطور که گفتم ما مردم نهاد هستیم. اندیشه هرکس به خود او مربوط است. ما مستقل فکر و عمل می کنیم. درب زمستان به روی هرکس با هر تفکری باز است.
بسیاری از کسانی که علیه زمستان جبهه گیری می کنند به خاطر این است که جایگاهی را از زمستان انتظار داشتند که درخورشان نبود. چرا من باید برای شاعر درجه چندمی که نمره کتابش به پنج هم نرسیده مراسم رونمایی یا نقد برگزار کنم؟
 

ترفندهای زمستان برای جذب مخاطب به هیچ وجه عادلانه نیست. از طراحی پوستر گرفته تا اسامی شاعرانی که برای جذب مخاطب اعلام می‌شوند و در نشست ها هم حضور پیدا نمی کنند.

کانون زمستان اگر اسم هر هنرمندی را برای حضور منتشر کرده باشد یقین داشته باشید که با او تماس گرفته شده و اعلام حضور کرده است و بر خلاف سوال شما غالب اسامی منتشر شده از طرف کانون در برنامه های کانون حضور داشته اند. من از هر شخصی که در پوسترها عکسش را منتشر کردم دفاع می کنم. چراکه معتقدم هرکدام پتانسیل مثبتی دارند. طراحی پوسترها همیشه ایده خودم است و جالب اینجاست که بسیاری بر این طراحی ها ایراد می گیرند و بعد از مدتی همان ایده ها را برای انجمن خود استفاده می کنند. تا قبل از زمستان کدام کانون برای دعوت شاعران از پوستر جداگانه استفاده می کرد؟ بسیاری از اولین ها ایده زمستان بود.

چه ایده هایی؟

یلدا نشینی. اولین کانونی که سال 89 شب شعر یلدایی برگزار کرد ما بودیم و بعد از ما هر انجمن کوچک و بزرگی شب یلدا برنامه چله نشینی برگزار کرد. اولین تیم فوتبال شاعران را سال 88 تشکیل دادیم. اردوهای ادبی مستمر را ما آغاز کردیم. لیگ بازی های فکری را ما راه اندازی کردیم. بسیاری از اولین ها مخصوص ما بوده و بسیاری از کسانی که به برنامه های ما نقد داشتند امروز همان برنامه ها را خودشان هم برگزار می کنند.
 

بسیاری معتقدند که شما از تازه کارها به خصوص عکاسان و فیلمبردارهای جوان سو استفاده می کنید و بدون دریافت دستمزد برایتان کار می کنند.

بسیاری از کارهای کانون حتی کارهای اجرایی را خودم انجام می دهم تا بتوانم هزینه ها را به حداقل برسانم. در مورد عکاسان و فیلمبرداران هم لازم است بگویم کانون زمستان عکاس های بسیاری را پرورش داده است. چند عکاس در طول دوران کاری خود شانس عکاسی از اجرای بابک جهانبخش، شهرام ناظری و… را پیدا خواهند کرد؟ این ها همه همکاری های متقابل است. این هدف ماست. اگر قرار باشد عکاس حرفه ای استخدام کنم که هزینه ها سر به فلک خواهد کشید. جذب عکاسان جوان و معرفی آن‌ها به افراد دیگر فعالیت کانونی ماست. ما کانون مردمی هستیم نه بنگاه درآمدزایی. هرکس به عنوان عکاس در زمستان کار کرده با رضایت قلبی خود بوده است.
 

 از سایت زمستانی ها بگویید؟

سایت کانون زمستان 13 هزار عضو فعال دارد که در سایت ثبت نام کردند. چه بسا کسانی بودند که می خواهند در زمستان حضور داشته باشند اما چون باید در سایت عضو شوند این کار را نمی کنند.
به عقیده من کانون داری با جلسه داری متفاوت است. اگر کانون دارید باید به محتوا، تبلیغات، ویترین، روابط عمومی و بخش علمی آن هم فکر کنید. باید کارهای صنفی انجام دهید. همایش و جشنواره برگزار کنید. کانون باید چندوجهی باشد. تنها کانونی که کارهای صنفی کرده ما هستیم. ضمن اینکه انجمن داری شاعران هم بسیار اشتباه است. شاید شاعر خوبی باشید اما انجمن دار خوبی نخواهید بود. جز تعداد معدود شاعرانی که جلسات مداوم و مستمر دارند، باقی جلسات تعطیل شده‌اند. چرا جشنواره شعر فجر ما خوب نیست؟ چون افراد اجرایی آن را اداره نمی‌کنند.
 
پس شما شاعر نیستید؟

من سالهاست شعر نمی‌گویم و این روزها فقط ترانه می نویسم. ترانه هایی که به صورت کاملا رایگان در اختیار خوانندگان قرار می دهم. چراکه می خواهم آن ترانه برای همیشه به نام من باشد و با دریافت پول ترانه ام را به دیگری نبخشم. چون نیازی به فروش ترانه ندارم. زندگی من با درآمدم از شهرداری می‌گذرد. چه بسا شاعرانی هستند که از راه شعر و با رفتن به جلسات شعر گذران زندگی می کنند.
 

از دیگر برنامه‌های کانون بگویید؟

ترانه آواز که مخصوص ترانه است و به نقد ترانه و همچنین وجه موسیقایی ترانه ها می پردازد. درآستانه که به کشف استعدادهای برتر در زمینه شعر، ترانه و موسیقی می پردازد. همایش های فصلی که برگزار می کنیم. نشست های عطف که چند دوره ای برگزار شد و به زودی دوباره از سر گرفته می شود. نشست شعر مجال که با مدیریت سینا به منش برپا می شود ابتدا از زمستان شروع شد و امروز به استقلال رسیده است. بزرگداشت ها، نقد کتاب ها و برنامه هایی که در آینده داریم هم حتما اطلاع رسانی خواهد شد.
 

اگر بودجه زیادی ندارید، اگر همه حاشیه ها را تحمل می کنید، اگر همه مشقت ها را به جان می خرید چرا همچنان ادامه می دهید؟

فقط برای دلم کار می‌کنم. مهم نیست کسی باورکند یا خیر. همین که جلسات همچنان ادامه دارد و پرسرعت تر از قبل پیش می‌رویم یعنی موفق هستم. تا زمانی که دلم راضی باشد زمستان را ادامه خواهم داد.
 
اگر روزی بخواهید زمستان را به دست شخص دیگری بسپارید، او کیست؟

سینا بهمنش
 

ترنم شعر؟

یکی از ویژگی های مهم ترنم شعر، رسانه اختصاصی بودن شماست. ما سایت اختصاصی در خصوص شعر نداریم و با شناختی که از شما در رسانه قبلی دارم امیدوارم با تلاش بیش از پیش در اداره این سایت که نیاز جامعه ادبی ماست موفق باشید. ضمن اینکه به شخصه اینستاگرام، تلگرام و حتی فیسبوک را رسانه رسمی نمی دانم.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟