در نشست پیرنگ مطرح شد؛

مجموعه «براده‌های ترس» کتابی مملو از تصاویر شاعرانه

اختصاصی ترنم شعر/ آیین رونمایی و مجموعه شعر براده‌های ترس اثر افرا شهباز زاده به همت انجمن ادبی پیرنگ در موسسه بهاران برگزار شد.

در این نشست که با حضور منتقدانی چون هرمز علی‌پور، حامد ابراهیم‌پور و پوریا سوری و با اجرا و دبیری محمدرضا داداشی آذر و افسون محمدی برگزار شد، اعضای انجمن پیرنگ، شاعران و علاقمندان به ادبیات نیز حضور داشتند.

در ابتدای نشست داداشی آذر در خصوص شهباز زاده و کتابش گفت: پیشینه آکادمیک افرا شهباززاده برای مواجهه با شعرهایش اهمیت ویژه‌ای دارد که قطعا منتقدین به آن اشاره خواهند کرد. افرا شهباززاده دیپلم سینمای خود را از هنرستان هنرهای زیبا گرفته و مدرک کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دارد و اکنون دانشجوی دکترای تاریخ تحلیلی هنر است. شهباززاده در کنار شاعر بودن یک عکاس است و سابقه عکاسی در سینما و تئاتر را هم در کارنامه خود دارد. او با این پیشینه هنری با شعر هم‌مسیر شده و حالا بعد از ۱۷ سال از چاپ اولین شعرش در روزنامه بیستون کرمانشاه، اولین مجموعه شعر خود را به چاپ رسانده‌است.

در ادامه هرمز علی‌پور به ویژگی‌های «براده‌های ترس» اشاره کرد و گفت: رنگ و صدا در شعر افرا شهباززاده بسیار پررنگ است. در کنار این، در این کتاب ما به وفور با جدال علم و خرافات روبرو هستیم. این کتاب بدون هیج ادعا و هیاهویی یکی از اجتماعی‌ترین و سیاسی‌ترین کتاب‌های حال حاضر کشور است. به عنوان مثال سرخ و سیاه، دو رنگ به عنوان نماد انقلاب و ارتجاع داریم. ارتجاع سرخ شوروی و ارتجاع سیاه مذهب. انسان به هرچیزی انسان در آن تعصب داشته‌باشد مرتجع است حتی تعصب قومی.
علی‌پور افزود: شاعر به خوبی از سرزمین هندوستان به عنوان سرزمین هفتاد و دو ملت استفاده کرده که در آن ارتجاع را به مخاطب نشان دهد. مخاطب بدون هیچ پانوشتی در جریان ارجاعات بیرونی این کتاب قرار می‌گیرد و این نشان از استفاده خوب شاعر از این صنعت ادبی است. همچنین شعر جاهایی که نیاز است سطرهای بلندی دارد که آزاردهنده نیست و گاهی با یک فعل سطر کار خودش را انجام می‌دهد.
ضمن اینکه شاعر حتی از تتابع اضافاتی که از شعر ما کنار رفته به خوبی استفاده کرده که این به شعرش بسیار کمک کرده‌است. من در بیش از نیمی از کتاب یادداشت‌هایی نوشتم و در بخش‌هایی شعرهای او را نقاشی کردم و بدون هیچ منتی برای باقی کتاب هم این کار را می‌کنم. من از خواندن کتاب براده‌های ترس لذت بردم و برای من که در مواجهه اول با هر کتاب نام کتاب و فهرست اهمیت دارد، نام آن هم زیبا و دل‌نشین بود.

دیگر منتقد این نشست ضمن بیان ویژگی‌های «براده‌های ترس» گفت: شعر افرا شهباززاده شعر ساده و راحت‌الهضمی نیست. بیان ژورنالیستی ندارد و همین امر باعث شده یک فاصله منطقی بین زندگی روزمره و امر والای شعر وجود داشته‌باشد.
سطرهای کتاب براده‌های ترس، سطرهای خالی از تصویر و اتفاق نیست و الان که متوجه شدم او یک عکاس است، این اتفاق کاملا طبیعی است که شاعر اصرار دارد تمامی سطرهایش حامل یک تصویر باشد.



پوریا سوری ادامه داد: شاعر از سرراستی فرار می‌کند و از همان ابتدا به مخاطب اعلام می‌کند که قرار نیست یک روایت مستقیم را مبنای سرودن قرار دهد و سراغ وظیفه اصلی‌اش یعنی جمع کردن تداعی‌های شعر می‌رود. تداعی شانه و چیزی که روی آن می‌روید، تداعی چپ و راست. ما هم می‌دانیم وظیفه تداعی، ساختن یک زنجیره‌است و یک تصویر را روی تصویر بعدی سوار می‌کند و وظیفه انتقال معنا را به سطر بعد می‌سپارد و همین امر به رازورزی و غیرقابل پیش‌بینی بودن شعر کمک می‌کند و این را در شعر بخش زنان به‌خوبی می‌توان دید. در جاهایی هم این تداعی به‌خوبی کار نکرده و مخاطب را از ذهنیت شاعر دور می‌کند. لحن شعرها و ابزارهایی که در اختیار شاعر است در کتاب ثابت و محدود است و اجازه نمی‌دهد کاری متفاوت در کتاب عرض اندام کند و این اتفاق در زمان یک نفس خواندن کتاب آزاردهنده می‌شود و ناخودآگاه تیترها حذف می‌شوند. البته می‌شود برخورد متفاوتی با کتاب داشت و هربار سراغ یک شعر کتاب رفت.

مدیرنسئول نشریه وزن دنیا در ادامه اضافه کرد که نیما در حرف‌های همسایه می‌گوید: «آیا چیزهایی را که دیده نمی‌شوند، تو می‌بینی؟ آیا کسانی را که می‌خواهی در پیش تو حاضر می‌شوند، یا نه؟ آیا گوشه‌ی اتاق تو به‌منظره‌ی دریایی مبدل می‌شود؟ آیا می‌شنوی هر صدایی را که می‌خواهی؟
می‌بینی هنگاهی را که تو سال‌هاست مرده‌ای و جوانی که هنوز نطفه‌اش بسته نشده، سال‌ها بعد در گوشه‌ای نشسته، از تو می‌نویسد؟
هر‌وقت همه‌ی این‌ها هستی داشت و در اتاق محقر تو دنیایی جا گرفت، در صفا و پاکیزگی خلوت خود شک نکن.
عزیز من! باید بتوانی به‌جای سنگی نشسته، دوار گذشته را که طوفان زمین با تو گذرانیده، به تن حس کنی… باید بتوانی یک جام شراب بشوی که وقتی افتاد و شکست لرزش شکستن را به تن حس کنی.
باید این کشش تو را به گذشته‌ی انسان ببرد و تو در آن بکاوی. به مزار مردگان فرو بروی، به خرابه‌های خلوت و بیابان‌های دور بروی و در آن فریاد برآوری و نیز ساعات دراز خاموش بنشینی… به تو بگویم تا این‌ها نباشد، هیچ چیز نیست… .
دانستن سنگی یک سنگ کافی نیست. مثل دانستن معنی یک شعر است. گاه باید در خود آن قرار گرفت و با چشم درون آن به بیرون نگاه کرد و با آن‌چه در بیرون دیده‌شده است به آن نظر انداخت. باید بارها این مبادله انجام بگیرد تا به‌فراخور هوش و حس خود و آن شوق سوزان و آتشی که در تو هست، چیزی فرا گرفته باشی». این حرف‌های همسایه به نظر من آن قدر درخشان است که هر شاعری باید آن را هر از گاه با خود مرور کند.



سوری در پایان نیز اضافه کرد: آنچه در این کتاب به چشم می‌آید و شاعر در آن موفق است، کلیشه‌زدایی از سازمان کلاسیک استعاره‌هاست و از سمت دیگر بازی با زمان افعال است که استاد علی‌پور هم به آن اشاره کرده‌اند. به نظر من این مجمموعه‌، یک مجموعه سیاسی‌ای است و دغدغه‌های اجتماعی و فمنیستی پررنگی دارد که در شعر حل شده‌است و شعرهای براده‌های ترس شعر لیبرال بدون درد نیست چرا که شاعرش، شاعری‌است که در شعرش سویه‌های شعر چپ در سطرهایش پررنگ است.


حامد ابراهیم‌پور نیز به افرا شهباز زاده و کتابش اشاره کرد و گفت: من این کتاب را در ابتدا از منظر کهن‌الگوها و روایت‌ها نقد کردم و بعد از منظر تکنیک‌های شعری. افرا شهباززاده علاوه‌بر عکاسی، سینما و تئاتر را هم می‌شناسد و همان‌طور که پوریا سوری اشاره کرد، تصویر در شعرش بسیار اهمیت دارد. مهم‌ترین تکنیکی که شاعر در این کتاب استفاده کرده‌، حس‌آمیزی است. همان چیزی که هوشنگ ایرانی و سهراب سپهری در آن متبحر بودند. افرا شهباززاده حتی برخی از این حس‌امیزی‌ها را روی نام شعرها گذاشته‌است مانند بوی ترد خون!

خالق «سرخپوست‌ها» ادامه داد: این کتاب سرشار از کهن‌الگو است و مشخص است که شاعر آگاهانه به آن‌ها اشاره کرده چرا که تمام کتاب تکرار شده‌است.
ضمن اینکه نورتون فرای، اسطوره‌شناس کانادایی، در کتاب تحلیل نقد یا کالبدشکافی نقد، عنوان می‌کند، هرکدام از کهن‌الگوها در کار شاعر یک نماد هستند. اتفاقی که در کتاب افرا شهباززاده افتاده و نشان داده که شاعر باسوادی است. در دورانی که خیلی از شاعران به‌دلیل خواندن شعر یک‌دیگر، ناخودآگاه از دیگر شاعران الگو می‌گیرند، افرا شهباززاده یک شاعر ارجینال است و ادای کسی را در نمی‌اورد. مطمئنا در کتاب‌های بعدی با شعر خیلی بهتری ملاقات خواهیم کرد.

ابراهیم‌پور در ادامه افزود: شعر او با شعر فمینیسم حال حاضر متفاوت است. شعر فمینیستی حال حاضر شعر عجز و ناله‌کردن است نه شعر برابری! شعری است که یا در آشپزخانه اتفاق می‌افتد یا در اتاق خواب! ما این را در شعر افرا شهباززاده نمی‌بینیم. ما در شعری هم زن سنتی‌ای را می‌بینیم که به فالگیر اعتقاد دارد و می‌خواهد دانه فلفل بپاشد و … که این شعر در تقابل با خود شاعر است که در دیگر سطرهای کتاب به چشم می‌آید. اما در نهایت افرا شهباززاده در جای دیگر می‌گوید من مرلین مونرو نیستم و شلوار شش جیب به پا می‌کنم!

این منتقد در پایان نیز خاطرنشان کرد که اگر پایان باز را یکی از مولفه‌های شعر مدرن بدانیم، افرا شهباززاده به‌واسطه پیشینه سینما و تئاترش، روایت را نیمه رها نمی‌کند و در مکان درست و با ضربه‌های ناگهانی شعر را تمام می‌کند. ما در روایت‌های شعر افرا دیالوگ نداریم اما شعر او مملو از شخصیت‌پردازی و مونولوگ است.


در پایان نشست مولف «براده‌های ترس» نیز ضمن قدردانی از حضار و منتقدان گفت: احساس می‌کردم زمانی باید مجموعه شعرم چاپ شود که زبان شعری خودم را پیدا کرده ‌باشم. من سال‌ها شعر می‌نوشتم اما نمی‌دانستم در نهایت با آن باید چه‌کار کنم و بعد از آشنایی با رسول رخشا، نحوه مواجهه با شعرهایم و بازنویسی آن‌ها را آموختم.

در ادامه این جلسه شاعران به شعرخوانی پرداختند و نشست با جشن امضا و عکس‌های یادگاری به پایان رسید.

عکاس: یزدان عظیمی


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟