محمد سوری نگاهی به شعری کوتاه از شکارسری دارد؛

شعری به ظاهر فانتزی اما پر از تاویل‌های تاریخی و اجتماعی

کد خبر :‌ 1060
کد خبر :‌ 1060

اختصاصی ترنم شعر/ محمد سوری شاعر جوان معاصر یادداشت کوتاهی بر یکی از اشعار سپید حمیدرضا شکارسری نوشته و آن را در اختیار ترنم شعر قرار داده است که در ذیل می‌خوانید؛

در ابتدا نگاهی به شعر داشته باشیم:

غول چراغ جادو گفت:
تنها سه بار فرصت داری
تنها سه آرزو!
من با تمام قلبم گفتم:
آزادی
آزادی
آزادی !


«در این متن آیا آرزوی آزادی برآورده می‌شود یا خیر؟
 آیا آزادی برای همیشه آرزو نخواهد ماند؟
آرزویی که حتی غول چراغ جادو هم  نمی‌تواند آن را برآورده کند.
حال چرا این‌ها را می پرسم؟ برمی‌گردیم به متن شعر؛
غول سه بار فرصت می‌دهد؛ برای سه بار آرزو و راوی هر سه بار آزادی را آرزو می‌کند.
اگر آزادی در بار اول محقق می‌شد، دلیلی وجود نداشت که آرزوی دوم نیز آزادی باشد و یا شاید با هر آزادی درب زندان دیگری به روی انسان مدرن باز شده است.

نکته مهم و پارادوکسیکال این شعر روایی این است که خود حضرت غول هم نتوانسته در هر سه فرصت، آزادی را برآورده کند. چرا که اساسا خود در بند است!   
این شعر می‌تواند خوانش‌ها و تاویل‌های مدرن اجتماعی و یا حتی تاریخی را به دنبال بیاورد.
همین شعر به ظاهر کوتاه و فانتزی!»

محمد سوری/تابستان ۱۴۰۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های ترنم شعر

پست های مرتبط

0:00
0:00
آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
زمان بازگشایی قفل : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟